پارت پانزدهم
کوک ـ من بیشتر دختر خوشگلم
جوکیونگ ـ بابا برام بستنی می خری
کوک ـ معلومه که می خرم خوب بستنی چه طعمی دوست داری
جوکیونگ ـ موزی
کوک ـ وای من عاشق موزم
سویونگ ـ یعنی از من بیشتر
کوک ـ نمی دونم تا حالا در بارش فکر نکردم
سویونگ ـ حیف من که عاشق تو شودم که موز رو به من ترجیح میده
کوک ـ حالا اینقدر بزرگش نکن بیا بریم بستنی بخوریم
جوکیونگ ـ راست می گه مامانی بیا بریم
سویونگ ـ فقط بخواطر تو جوکیونگ
بعدش دست در دست به سمت بستنی فروشی راه افتان و بستنی سفارش دادن و خوردن ولی سویونگ توت فرنگی سفارش داد
جوکیونگ ـ مامان بابا من میرم بازی کنم زود برمی گردم
کوک ـ باشه برو ولی مرقب خودت باش
جوکیونگ ـ باشه
کوک ـ خوب سویونگ کی قرار دو باره باهم ازدواج بکنیم
سویونگ ـ بزار یکم بگذره بعد شاید من دیگه علاقه ای به تو نداشته باشم
کوک ـ چی یعنی چی یعنی من این همه سال منتظر تو بودم تو حالا منو دوست نداری
سویونگ ـ تو شوخی هم حالیت نمی شه نه
کوک ـ چی شوخی بود دیگه از این شوخی هل با من نکن
سویونگ ـ باشه حالا بزرگش کردی
جوکیونگ ـ مامان من خسته شدم بیا برگردیم خونه
سویونگ ـ باشه بریم منم از حرفای بی معنی بابات خسته شدم
کوک ـ مگه من چی گفتم
سویونگ ـ یعنی تو هیچی نگفتی
کوک ـ نه نگفتم
سویونگ ـ بیا دوباره شروع شد
کوک ـ چی شروع شد
سویونگ ـ هیچی بابا تو رانندگیت رو بکن
جوکیونگ ـ بابا برام بستنی می خری
کوک ـ معلومه که می خرم خوب بستنی چه طعمی دوست داری
جوکیونگ ـ موزی
کوک ـ وای من عاشق موزم
سویونگ ـ یعنی از من بیشتر
کوک ـ نمی دونم تا حالا در بارش فکر نکردم
سویونگ ـ حیف من که عاشق تو شودم که موز رو به من ترجیح میده
کوک ـ حالا اینقدر بزرگش نکن بیا بریم بستنی بخوریم
جوکیونگ ـ راست می گه مامانی بیا بریم
سویونگ ـ فقط بخواطر تو جوکیونگ
بعدش دست در دست به سمت بستنی فروشی راه افتان و بستنی سفارش دادن و خوردن ولی سویونگ توت فرنگی سفارش داد
جوکیونگ ـ مامان بابا من میرم بازی کنم زود برمی گردم
کوک ـ باشه برو ولی مرقب خودت باش
جوکیونگ ـ باشه
کوک ـ خوب سویونگ کی قرار دو باره باهم ازدواج بکنیم
سویونگ ـ بزار یکم بگذره بعد شاید من دیگه علاقه ای به تو نداشته باشم
کوک ـ چی یعنی چی یعنی من این همه سال منتظر تو بودم تو حالا منو دوست نداری
سویونگ ـ تو شوخی هم حالیت نمی شه نه
کوک ـ چی شوخی بود دیگه از این شوخی هل با من نکن
سویونگ ـ باشه حالا بزرگش کردی
جوکیونگ ـ مامان من خسته شدم بیا برگردیم خونه
سویونگ ـ باشه بریم منم از حرفای بی معنی بابات خسته شدم
کوک ـ مگه من چی گفتم
سویونگ ـ یعنی تو هیچی نگفتی
کوک ـ نه نگفتم
سویونگ ـ بیا دوباره شروع شد
کوک ـ چی شروع شد
سویونگ ـ هیچی بابا تو رانندگیت رو بکن
۶.۵k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.