قاتل روانی پارت:۱۷
قاتل روانی _ پارت:۱۷
:[با ترس برگشتم سمت صدا]
شوگا:مراقب خودت باش
:باشه...خدافظ[رفت تو ماشین]
لوهان:چرا انقدر دیر کردی؟
:شوگا مچمو گرفت
لوهان:خاکبرسرت کنن یکاری رو درست نمیتونی انجام بدی
:خب حالا تو خوبی
لوهان:معلومه ک من خوبم
:ببند جلوت و نگاه کن
لوهان:عگگگ
:خوابم میاد
لوهان:بخواب خیلی راه مونده
:باشه
پرش زمانی به خونه ی لوهان
:اووو چقد خونت خوشگله
لوهان:خونه خودته
:[رفت سر یخچال و مواد غذایی دراورد تا یچیزی درست کنه]
لوهان:خودت و خسته نکن یچیزی سفارش میدم[سر اتو بوسید]
:نه مشکلی نیست[لبخند]
ویو ادمین
[ات کیمچی و نودل درست کرد و با لوهان خوردن...بعدش لوهان برای ات گوشی و لوازمایی ک نیاز داشت و خرید]
ویو کوک
-:[خواب بدی دیده بودم...خواب دیدم ات رفته...ترکم کرده...بلند شدم رفتم سمت اتاقش در اتاقش و باز کردم دیدم نیست...اتاق لوهان رو نگاه کردم دیدم اونم نیست...کل عمارت رو چک کردم نبودن ک نبودن...شروع کردم به بلند صدا کردن اسم ات...ولی نبودش]
جین:چیشده؟[چشماشو مالوند]
-:ات...ات نیستش رفته[بغض و عصبی]
جیمین:یعنی چی؟کجا رو داره بره؟
□■□■□■□■□■□■□■□
✮مایل به حمایت؟✮
:[با ترس برگشتم سمت صدا]
شوگا:مراقب خودت باش
:باشه...خدافظ[رفت تو ماشین]
لوهان:چرا انقدر دیر کردی؟
:شوگا مچمو گرفت
لوهان:خاکبرسرت کنن یکاری رو درست نمیتونی انجام بدی
:خب حالا تو خوبی
لوهان:معلومه ک من خوبم
:ببند جلوت و نگاه کن
لوهان:عگگگ
:خوابم میاد
لوهان:بخواب خیلی راه مونده
:باشه
پرش زمانی به خونه ی لوهان
:اووو چقد خونت خوشگله
لوهان:خونه خودته
:[رفت سر یخچال و مواد غذایی دراورد تا یچیزی درست کنه]
لوهان:خودت و خسته نکن یچیزی سفارش میدم[سر اتو بوسید]
:نه مشکلی نیست[لبخند]
ویو ادمین
[ات کیمچی و نودل درست کرد و با لوهان خوردن...بعدش لوهان برای ات گوشی و لوازمایی ک نیاز داشت و خرید]
ویو کوک
-:[خواب بدی دیده بودم...خواب دیدم ات رفته...ترکم کرده...بلند شدم رفتم سمت اتاقش در اتاقش و باز کردم دیدم نیست...اتاق لوهان رو نگاه کردم دیدم اونم نیست...کل عمارت رو چک کردم نبودن ک نبودن...شروع کردم به بلند صدا کردن اسم ات...ولی نبودش]
جین:چیشده؟[چشماشو مالوند]
-:ات...ات نیستش رفته[بغض و عصبی]
جیمین:یعنی چی؟کجا رو داره بره؟
□■□■□■□■□■□■□■□
✮مایل به حمایت؟✮
۱۲.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.