پارت ۹بردگی سر قمار
تاريخ: ۵ فوریهٔ ۲۰۲۲
موضوع: پارت ۹بردگی سر قمار
از خونه بیرون زدم که پام لیز خورد با صورت خوردم زمین
تا اومدم بلند شم ادمای جیمین گرفتنم اهههههههههه
جیمین=که فرار میکنی اربابت میزنی نه
ا/ت=تف تو هیچیم نیستی
جیمین=زبون دراوردی بچه
بادیگارد =ارباب کیم تهیونگ اومدن
جیمین=چیییییی اییی کارمون ساختس دخترت ببرین بجای بدهیم
ا/تم ببر به عنوان خدمتکار خوردم
ارباب کیم وارد شد(کیم تهیونگ بزرگ ترین باند مافیای به اسم پادشاه سیاه شناخته شده )
از_زبان جیمین++
اهههه خدا بگم چیکارت نکنه خداا اینارو باید بدم ارباب اههه
تهیونگ=بدون هیچی بدهیم
جیمین=ارباب چون شما خیلی مرد ثخاوتمندی هستین گفتم براتون بهترین دخترارو جای بدهیم بدم دخترارو بیارین
دخترارو اوردن یه نکاهی بهشون کرد نشست سریع دادزدم
جیمین=ا/تتتتت بیا پزیرایی کنن
تهیونگ=هوشش گوشی پاره شد
جیمین=ببخشید ارباب
تهیونگ++
هیچ کدوم از این دخترا خوب نبودن همشون معلوم بود استفاده شدن خوشم نمیومد از اینا که یه دختری اومد پزیرایی قیافش بهتر اینا بود معلوم بود باکرس
تهیونگ=هوی جیمین من اینا نمیخام
جیمین=ارباب اما..
تهیونگ =چون سخاوتمندم میتونم این دختره ببرم(اشاره به ا/ت کرد)
جیمین=انا ارباب این دختره نمیشه
تهیونگ =پس سرتو بده جای بدهیم
سریع اسلحه در اوردم نشونه گرفتم که معلوم بود رسیده گفتش
جیمین=ا...ما ارباب ...ای...این دختره وحشیه...ر..ام نشده
تهیونگ =من اینو میخام
نگاهی به صورت دختر انداختم از ترس حرف نمیزد 😹😹
تهیونگ =وقت منو نگیر یا سرت یا دختره
جیمین=اهایییی ا/ت اماده کنید ارباب برتش
تو صورت دختر نگا کردم که دیدم اولش خوشحال بود معلوم نی جیمین چه بلایی سرش اورده یکم خندید بعدش باز غم تو صورتش موج زد به هر حال مهم نبود اون بردمه برده جنسی چهار روز دیگه که کارم تموم شد میندازمش بیرون
دختره اوردنش بدون هیچی بردمش تو حیاط قیافه جیمین دیدنی بود 😹
داشتم میرفتم که یه دفعه .......
اینم از این پارتتت 😹😹😹😹
--😹😹😹😹😹
موضوع: پارت ۹بردگی سر قمار
از خونه بیرون زدم که پام لیز خورد با صورت خوردم زمین
تا اومدم بلند شم ادمای جیمین گرفتنم اهههههههههه
جیمین=که فرار میکنی اربابت میزنی نه
ا/ت=تف تو هیچیم نیستی
جیمین=زبون دراوردی بچه
بادیگارد =ارباب کیم تهیونگ اومدن
جیمین=چیییییی اییی کارمون ساختس دخترت ببرین بجای بدهیم
ا/تم ببر به عنوان خدمتکار خوردم
ارباب کیم وارد شد(کیم تهیونگ بزرگ ترین باند مافیای به اسم پادشاه سیاه شناخته شده )
از_زبان جیمین++
اهههه خدا بگم چیکارت نکنه خداا اینارو باید بدم ارباب اههه
تهیونگ=بدون هیچی بدهیم
جیمین=ارباب چون شما خیلی مرد ثخاوتمندی هستین گفتم براتون بهترین دخترارو جای بدهیم بدم دخترارو بیارین
دخترارو اوردن یه نکاهی بهشون کرد نشست سریع دادزدم
جیمین=ا/تتتتت بیا پزیرایی کنن
تهیونگ=هوشش گوشی پاره شد
جیمین=ببخشید ارباب
تهیونگ++
هیچ کدوم از این دخترا خوب نبودن همشون معلوم بود استفاده شدن خوشم نمیومد از اینا که یه دختری اومد پزیرایی قیافش بهتر اینا بود معلوم بود باکرس
تهیونگ=هوی جیمین من اینا نمیخام
جیمین=ارباب اما..
تهیونگ =چون سخاوتمندم میتونم این دختره ببرم(اشاره به ا/ت کرد)
جیمین=انا ارباب این دختره نمیشه
تهیونگ =پس سرتو بده جای بدهیم
سریع اسلحه در اوردم نشونه گرفتم که معلوم بود رسیده گفتش
جیمین=ا...ما ارباب ...ای...این دختره وحشیه...ر..ام نشده
تهیونگ =من اینو میخام
نگاهی به صورت دختر انداختم از ترس حرف نمیزد 😹😹
تهیونگ =وقت منو نگیر یا سرت یا دختره
جیمین=اهایییی ا/ت اماده کنید ارباب برتش
تو صورت دختر نگا کردم که دیدم اولش خوشحال بود معلوم نی جیمین چه بلایی سرش اورده یکم خندید بعدش باز غم تو صورتش موج زد به هر حال مهم نبود اون بردمه برده جنسی چهار روز دیگه که کارم تموم شد میندازمش بیرون
دختره اوردنش بدون هیچی بردمش تو حیاط قیافه جیمین دیدنی بود 😹
داشتم میرفتم که یه دفعه .......
اینم از این پارتتت 😹😹😹😹
--😹😹😹😹😹
۳۲.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.