پلیس. ابلیس. part ¹²
{ ویو ۲۴ ساعت بعد }
_ آدم شدی ؟ ( نیشخند )
+ اره اره گوه خوردم ترو خدا بیا منو باز کن بدنم خشک شد ( بی حال )
_ امممم بگو غلط کردم دیگه از این گوها نمیخورم
+ غلط کردم دیگه از این گوها نمیخورم
_ خب حالا شدی یه دختر خوب ( اومد و ا.ت و صندلی رو که اگه یادتون باشه افتاده بود با یه حرکت بلند کرد و ا.ت رو باز )
_ بلدی کاری انجام بدی
+ نه
_ خب پس به دردمون نمیخوری میکشیمت
+ نه غلط کردم همه کاری انجام میدم
_ خیلی خب پس از این به بعد تو جزئی از اموال من حساب میشی
+ از اموال ؟ ( تعجب )
_ اره من هر چیزی یا هر کسی که داخل عمارتم باشه میگم اموالم
+ .....( ترسیده )
_ از من میترسی ... نگران نباش من به اموالم آسیب نمیرسونم
+ پس اون آقاهه که دیروز کشتید چی ، اون مگه جزئی از اموالت نبود ؟
_ نه چون بیرون از امارت من کار میکرد ... آنقدر سوال جواب نکن ، میای بریم یا نه
+ بریم
_ همین جا وایسا که من چند نفر بفرستم که بیان ببرنت خرید که یه خورده وسایل برا خودت بخری
+ باشه
_ اجوماااااااااااااااا ( داد )
اجوما : بله ارباب با من امری داشتید
_ چند نفر از افراد رو بفرست که بیان این خدمت کار جدید رو ببرن و براش لباس و وسایل ضروریش رو بخرن
اجوما : اما شما همه خدمت کار ها رو مرخس کردید و فقط من موندم برا آشپزی و چند نفر موندن برای نگهبانی جلو در عمارت
_ خیلی خب وایسا ببینم اگه کاری نداشتم خودم میام ببرمت
+ خودمم میتونم برما
_ که فرا کنی
_ آدم شدی ؟ ( نیشخند )
+ اره اره گوه خوردم ترو خدا بیا منو باز کن بدنم خشک شد ( بی حال )
_ امممم بگو غلط کردم دیگه از این گوها نمیخورم
+ غلط کردم دیگه از این گوها نمیخورم
_ خب حالا شدی یه دختر خوب ( اومد و ا.ت و صندلی رو که اگه یادتون باشه افتاده بود با یه حرکت بلند کرد و ا.ت رو باز )
_ بلدی کاری انجام بدی
+ نه
_ خب پس به دردمون نمیخوری میکشیمت
+ نه غلط کردم همه کاری انجام میدم
_ خیلی خب پس از این به بعد تو جزئی از اموال من حساب میشی
+ از اموال ؟ ( تعجب )
_ اره من هر چیزی یا هر کسی که داخل عمارتم باشه میگم اموالم
+ .....( ترسیده )
_ از من میترسی ... نگران نباش من به اموالم آسیب نمیرسونم
+ پس اون آقاهه که دیروز کشتید چی ، اون مگه جزئی از اموالت نبود ؟
_ نه چون بیرون از امارت من کار میکرد ... آنقدر سوال جواب نکن ، میای بریم یا نه
+ بریم
_ همین جا وایسا که من چند نفر بفرستم که بیان ببرنت خرید که یه خورده وسایل برا خودت بخری
+ باشه
_ اجوماااااااااااااااا ( داد )
اجوما : بله ارباب با من امری داشتید
_ چند نفر از افراد رو بفرست که بیان این خدمت کار جدید رو ببرن و براش لباس و وسایل ضروریش رو بخرن
اجوما : اما شما همه خدمت کار ها رو مرخس کردید و فقط من موندم برا آشپزی و چند نفر موندن برای نگهبانی جلو در عمارت
_ خیلی خب وایسا ببینم اگه کاری نداشتم خودم میام ببرمت
+ خودمم میتونم برما
_ که فرا کنی
۳.۰k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.