رقابت پارت 5
پرش زمانی به یه ماه بعد
پام از گج در اومد الان سوار هواپیمایم تا برسیم ایران
جیهوپ کنارم نشسته
پرش زمانی به فرودگاه ایران
رسیدیم بابام دیدم سریع دویدم طرفش بعد لیز خوردم
اعضا🤣🤣🤣🤣
بابام: کله پوک، خوبی؟
ا. ت: اوهوم
پاشدم بغلش کردم
ا. ت: مامان کو
بابا: خونست
ا. ت: آها
رفتیم خونه
با مامانم سلام احوال پرسی کردیم بعد شام خوردیم خوابیدیم پرش زمانی به فردا بعد از ظهر امشب شام دهی مثلا
میکاپ کردم، لباس پوشیدم اسلاید دو
شد ساعت 7
رفتیم اونجا بعد بعد شام عروس اومد از بابای خدا بیامرزدش حرف زد همه چی عادی بود تا عکسشو نشون داد
وای پاره شدم از خنده همه منو نگاه میکردن
مامانم: بسه دیگه
ا. ت : باشه، ببخشید
پام از گج در اومد الان سوار هواپیمایم تا برسیم ایران
جیهوپ کنارم نشسته
پرش زمانی به فرودگاه ایران
رسیدیم بابام دیدم سریع دویدم طرفش بعد لیز خوردم
اعضا🤣🤣🤣🤣
بابام: کله پوک، خوبی؟
ا. ت: اوهوم
پاشدم بغلش کردم
ا. ت: مامان کو
بابا: خونست
ا. ت: آها
رفتیم خونه
با مامانم سلام احوال پرسی کردیم بعد شام خوردیم خوابیدیم پرش زمانی به فردا بعد از ظهر امشب شام دهی مثلا
میکاپ کردم، لباس پوشیدم اسلاید دو
شد ساعت 7
رفتیم اونجا بعد بعد شام عروس اومد از بابای خدا بیامرزدش حرف زد همه چی عادی بود تا عکسشو نشون داد
وای پاره شدم از خنده همه منو نگاه میکردن
مامانم: بسه دیگه
ا. ت : باشه، ببخشید
۲.۱k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.