پارت ۱۶
ویو جونکوک
ا.ت . زود باش دیگه
جونکوک .خب قبول میکنم ولی تو خیلی چیزا رو راجب من نمیدونی که اگر بدونی شاید خودت قبول نکنی
ا.ت . مثلاً چی؟؟
جونکوک . اممممم بگم بهت
ا.ت . بگو دیگه
جونکوک . من دست ب.ز.ن دارم همچین خوش اخلاق هم نیستم سر هر چیز خیلی کوچولویی عصبانی میشم و وقتی هم عصبانی بشم م.ی.ز.ن.م
ا.ت . پس از اون د.د.ی های خ.ش.ن.ی
جونکوک . بلههههه
ا.ت . بیا با هم باشیم
جونکوک . یعنی با این اخلاق من مشکلی نداری؟؟؟
ا.ت . ببین تو تا الان دست ب.ز.ن داشتی برا رفیقاتو اینا ولی واسه کسی که عاشقشی فرق میکنه 😉
جونکوک . دقیقاً چی فرق میکنه
ا.ت . مطمئنم دلت نمیاد ر.و.م حتی داد بزنی
جونکوک . عزیزم این تویی که قراره ز.ی.ر.م داد بزنی
ا.ت . تا کجا رفتییییی
جونکوک . چیه خب من از این چیزا خوشم میاد مشکلش چیه
ا.ت . مشکلی نیست مستر
جونکوک . پس بریم
ا.ت . کجا؟؟؟
جونکوک . اممم ز.ی.ر.م
ا.ت . الان نهههههننهههههه
جونکوک . من بهت گفتم چجور آدمی هستم رو حرفم حرف نزار عصبانی میشم
ا.ت . ........
کشیدمش با هم رفتیم تو یکی از اتاقای بار انداختمش رو ت.خ.ت
ا.ت . نه لطفاً
جونکوک . هیییی بهم اجازه بده دیگه من نمیتونم بدون اجازه بهت د.س.ت ب.ز.ن.م تو هم دیگه هی نه نیار تو کار بلاخره که این اتفاق میفته
ا.ت . خبببببب
جونکوک . خواهش میکنم ب.ی.ب
ا.ت . چشم د.د.ی
جونکوک . این شد یه چیزی
ا.ت . حالا که قبول کردم بیا نهایت ل.ذ.ت رو ب.ب.ر.ی.م
بقیش ا.ص.م.ا.ت.ه
ا.ت . زود باش دیگه
جونکوک .خب قبول میکنم ولی تو خیلی چیزا رو راجب من نمیدونی که اگر بدونی شاید خودت قبول نکنی
ا.ت . مثلاً چی؟؟
جونکوک . اممممم بگم بهت
ا.ت . بگو دیگه
جونکوک . من دست ب.ز.ن دارم همچین خوش اخلاق هم نیستم سر هر چیز خیلی کوچولویی عصبانی میشم و وقتی هم عصبانی بشم م.ی.ز.ن.م
ا.ت . پس از اون د.د.ی های خ.ش.ن.ی
جونکوک . بلههههه
ا.ت . بیا با هم باشیم
جونکوک . یعنی با این اخلاق من مشکلی نداری؟؟؟
ا.ت . ببین تو تا الان دست ب.ز.ن داشتی برا رفیقاتو اینا ولی واسه کسی که عاشقشی فرق میکنه 😉
جونکوک . دقیقاً چی فرق میکنه
ا.ت . مطمئنم دلت نمیاد ر.و.م حتی داد بزنی
جونکوک . عزیزم این تویی که قراره ز.ی.ر.م داد بزنی
ا.ت . تا کجا رفتییییی
جونکوک . چیه خب من از این چیزا خوشم میاد مشکلش چیه
ا.ت . مشکلی نیست مستر
جونکوک . پس بریم
ا.ت . کجا؟؟؟
جونکوک . اممم ز.ی.ر.م
ا.ت . الان نهههههننهههههه
جونکوک . من بهت گفتم چجور آدمی هستم رو حرفم حرف نزار عصبانی میشم
ا.ت . ........
کشیدمش با هم رفتیم تو یکی از اتاقای بار انداختمش رو ت.خ.ت
ا.ت . نه لطفاً
جونکوک . هیییی بهم اجازه بده دیگه من نمیتونم بدون اجازه بهت د.س.ت ب.ز.ن.م تو هم دیگه هی نه نیار تو کار بلاخره که این اتفاق میفته
ا.ت . خبببببب
جونکوک . خواهش میکنم ب.ی.ب
ا.ت . چشم د.د.ی
جونکوک . این شد یه چیزی
ا.ت . حالا که قبول کردم بیا نهایت ل.ذ.ت رو ب.ب.ر.ی.م
بقیش ا.ص.م.ا.ت.ه
۴.۰k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.