اون گفت

وقتی تو بغلش بودم بهم گفت چ حسی داری. بغل اون بهم آرامشی ک هیچوقت حسش نکردم هدیه میکنه ، امنیتی ک پیش کسی احساس نکردم و نداشتمش بغلش بهم هدیه میکنه.
وقتی چهرش گرفتس و ی لبخند کوچیکم نمیاد رو لباش اشکم درمیاد اون برا من همه چیزه اون کورسوی نور توی تاریکی مثل ماه ک آسمون شبو زیباتر و روشن تر میکنه.
اون مثل ماه هر نسخه از خودش قشنگه مثلا چ ماه حلال چ کامل و چ نصفه در هر جهتی زیباست .
حالت چشمای خمارش و رنگش،رنگ موهای عسلیش،بینی متناسب باصورتش ، ابرو های پرپشتش و لبای صورتیش وای لبای بوسیدنیش ک وقتی نگاش میکنم میخوام ببوسمش .
اون کم حرفه ولی شنونده خیلی خوبیه ولی وقتی شروع میکنه حرف زدن فقط میخوام یجا باشه من نگاش کنمو اون حرف بزنه.
طوری ک گیتار میزنه و با اون صدای فوقالعاده‌اش میخونه ک اشک درمیاد وقتی میخونه تو صداش ی غمی و خستگی هست ک هیچوقت قابل تشخیص و درک نیست ..
من واقعا عاشقشم:) عاشق اون چشمایی ک همراه با خندش میخنده و دیوونه هر رفتارش..
تاتا دوست دارم..