دیدن. عشق یهویی

جیا ویو
از خونه فرار کردم چون پدر مادرم مردن منو دادن دست یه افریته ای خداا
داشتم توی خیابونا میگشتم شب بود بارونم میزد بارونیمو پوشیدم عکس کوک روش بود اها راستی من ارمیم بایسم کوکه
جیا هوفف
&یه شب خوبه داشته باشیم؟؟   یارو مسته
جیا نچ
&اها پس ازونا نیستیکه بیای باید خودم ببرمت چاقو در اورد
جیا جیغغغغغغغع
میدوید و جیغ میزد
کوک صدا یه دختری داره جیغ میکشه
جین عه راس میگه نکنه اومدن بکشنش
نامجون نمیدونم ولی درو باز کنیم ببینم چه خبره
جیمین اره
دیگه یه خونه ته بود که بم بست بود
درو باز کردن دیدن دختره داره عقب عقب میاد
جیا اه فاخ توی این زندگی کوک رو ندیدمو دارم از دنیا میرم خدایا خودت کمکم کن
کوک ارمیه؟؟؟  اروم
جیهوپ اره اروم
جیا
کوک چون بایسشم بنظرم باید از ارمیه محافظت کنم
تا اینکه پسره با چاقو به طرف جیا اومد جیا جیغ کشید ولی خب کوک اومد کمک
کوک هوی حق نداری به ارمیا دی بزنی نامجون افتاد روش انقد زدش بعد پرتش کرد اونور خیابون
کوک زخمی سده بود
کوک اخخخ
جیا هوی واسچی ازم محا وایسا شکمت داداشسس من چیت میشدم که خودتو اینطوری کردی
کوک رو کمک کرد بردتش داخل خونه پسرا هم میدیدن
جیا این خونه وسیله کمک های اولیه دارخ نگران
جیمین بیا
جیا اصلا حواسش به صورت جیمین نبود فقط به کسی که ازش محافظت کرد فک میکردن
جیا هوفففف دختر منحرف نباش باشه باشههههه اروم
لباس کوک رو کمی بالا زد
جیا خدارو سکر دکتری رفتم
قشنگ کارای کوک رو انجام داد
جیا اخیش  بهتره تا کسی نفهمیده برم
یهو یه صدایی اومد