جایی
جایی
برای حجم دلتنگی ام باز کن
جایی میان آغوشت ،
در عمق چشمانی
که آرامم می کند
و دستانی که
غم روزگارم را
در حصار مهربانی
پنهان می کند؛
پناهم می شوی
دنیا آرام می شود
زندگی
بر پهنای جانم رخنه می کند.
مهربان !
تو میان این همه
هیاهوی خسته
کجای دوست داشتنهایم
اتفاق افتاده ای ؟
برای حجم دلتنگی ام باز کن
جایی میان آغوشت ،
در عمق چشمانی
که آرامم می کند
و دستانی که
غم روزگارم را
در حصار مهربانی
پنهان می کند؛
پناهم می شوی
دنیا آرام می شود
زندگی
بر پهنای جانم رخنه می کند.
مهربان !
تو میان این همه
هیاهوی خسته
کجای دوست داشتنهایم
اتفاق افتاده ای ؟
۴.۵k
۰۸ آبان ۱۴۰۳