فیک توکیو ریونجرز پارت ۳
بعد مدرسه توی راه به تاماکی زنگ زدید که همه رو جمع کنه مخفیگاه ( یه پل بزرگ روی یه رودخونه هست. زیر پل یه لوله هست که روی اون راه میرید و روی دیوار زیر پل یه حفره هست .اون حفره رو تا آخر میرید میرسید مخفيگاه.) خلاصه همه میان تو مخفیگاه و شما هم میرید اونجا.
نرو : خب ... بچه ها امروز میخوام موضوعی را اعلام کنم .
*کمی سکوت *
نرو : میخوام یه گنگ راه بندازم ... کی با منه ؟
یوکی : گنگ ؟
کانا : به نظر من که خوبه .
نرو : کسی مخالفتی داره ؟
همه : نه .
نرو : خوبه . من از قبل در این باره با تاما (تاماکی ) حرف زدم و متاسفانه به نتیجه نرسیدیم پس نقش ها رو با هم انتخاب میکنیم . خوب ... ایده بديد.
کانا : خوب ... ما تنها کاری که بلدیم جنگیدنه .
نرو : خب ... اصلا مهم نیست کی بهتر میجنگه . خب ... من از قبل یه ایده داشتم . داخل برگه های مختلف عدد ۱ تا ۵ مینویسیم و هر عدد به هر کی افتاد اون فرمانده ی اون دسته میشه.
همه : عقل داری ؟
نرو : ...
تاماکی : به نظرم مسخرس .
نرو : ایده ای داری؟ 💢
همه : ...
نرو : پس همین کارو ميکنيم.
باکوگو : خب ... پس فرماندمون تویی اما کی معاون است ؟
نرو : من هنوز فرمانده رو مشخص نکردم .
اوروی : تو به حرف هیچ کس گوش نمیکنی پس هیچ کس نمیتونه تو رو کنترل کنه جز تاماکی .
نرو : پس تاماکی فرمانده میشه؟
یوکی : نه ... به نظرم تو فرمانده باش و تاماکی معاون فرمانده . اون خونسردی و تورو بیشتر از همه میشناسه . میدونی که چطوری آرومت کنه .
بقیه : ما هم موافقیم .
نرو : هوممم ... اگه تاماکی معاونت من میخوام فرمانده باشم .
کانا : ما هم همینو گفتیم .
نرو : خوبه .
باکوگو : خب ... به نظرم یوکی میتونه فرمانده ی دسته ی اول باشه .
یوکی : ...
نرو : منم موافقم تو هکری بلدی و شناخت خوبی از بقیه داری .
یوکی : خب ... باشه قبول میکنم 😉
نرو : اما بچه ها .تمام اعضای اصلی باید ماسک بزنن و هویتشان رو مخفی نگه دارن پس هیچ معاونی برای فرمانده ی دسته وجود نداره .
همه : *تکان دادن سر به نشانه ی تأیید *
نرو : خب ... همتون هم فرمانده ی دسته ی خودتون هستيد. ( به دلیل گشادی راوی مقدمه رو بخونید نقش ها رو میفهمید )
اتمام این پارت
بای بای 🫠
نرو : خب ... بچه ها امروز میخوام موضوعی را اعلام کنم .
*کمی سکوت *
نرو : میخوام یه گنگ راه بندازم ... کی با منه ؟
یوکی : گنگ ؟
کانا : به نظر من که خوبه .
نرو : کسی مخالفتی داره ؟
همه : نه .
نرو : خوبه . من از قبل در این باره با تاما (تاماکی ) حرف زدم و متاسفانه به نتیجه نرسیدیم پس نقش ها رو با هم انتخاب میکنیم . خوب ... ایده بديد.
کانا : خوب ... ما تنها کاری که بلدیم جنگیدنه .
نرو : خب ... اصلا مهم نیست کی بهتر میجنگه . خب ... من از قبل یه ایده داشتم . داخل برگه های مختلف عدد ۱ تا ۵ مینویسیم و هر عدد به هر کی افتاد اون فرمانده ی اون دسته میشه.
همه : عقل داری ؟
نرو : ...
تاماکی : به نظرم مسخرس .
نرو : ایده ای داری؟ 💢
همه : ...
نرو : پس همین کارو ميکنيم.
باکوگو : خب ... پس فرماندمون تویی اما کی معاون است ؟
نرو : من هنوز فرمانده رو مشخص نکردم .
اوروی : تو به حرف هیچ کس گوش نمیکنی پس هیچ کس نمیتونه تو رو کنترل کنه جز تاماکی .
نرو : پس تاماکی فرمانده میشه؟
یوکی : نه ... به نظرم تو فرمانده باش و تاماکی معاون فرمانده . اون خونسردی و تورو بیشتر از همه میشناسه . میدونی که چطوری آرومت کنه .
بقیه : ما هم موافقیم .
نرو : هوممم ... اگه تاماکی معاونت من میخوام فرمانده باشم .
کانا : ما هم همینو گفتیم .
نرو : خوبه .
باکوگو : خب ... به نظرم یوکی میتونه فرمانده ی دسته ی اول باشه .
یوکی : ...
نرو : منم موافقم تو هکری بلدی و شناخت خوبی از بقیه داری .
یوکی : خب ... باشه قبول میکنم 😉
نرو : اما بچه ها .تمام اعضای اصلی باید ماسک بزنن و هویتشان رو مخفی نگه دارن پس هیچ معاونی برای فرمانده ی دسته وجود نداره .
همه : *تکان دادن سر به نشانه ی تأیید *
نرو : خب ... همتون هم فرمانده ی دسته ی خودتون هستيد. ( به دلیل گشادی راوی مقدمه رو بخونید نقش ها رو میفهمید )
اتمام این پارت
بای بای 🫠
۲.۴k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.