عجیب نیست؟
عجیب نیست؟
این روزها همش به یاد تنها خانهی گاهگلی کوچهی قدیمیمان میافتم!
چقدر دلم میخواست خانهی ما هم دیوارهایش از کاهگل بود!
با پنجرههای فیروزهای؛
با طاقچههای کوچک و گلدانهای شمعدانی...
با حوصچهی کوچک آبی رنگ و ماهی سرخ!
راستی...
چه به روز بچگیهایمان آمده است؟
آن روزهای که دیوارهای کاهگلی را به آحری ترجیح میدادیم
و برای اینکه دلمان را خوش کرده باشیم،
دیوارهای اجری خانههایمان را خیس میکردیم و عمیق بو نیکشیدیم...
بوی کاهگل نمیداد!
اما آراممان میکرد، بوی خاک خیس...🍂
این روزها همش به یاد تنها خانهی گاهگلی کوچهی قدیمیمان میافتم!
چقدر دلم میخواست خانهی ما هم دیوارهایش از کاهگل بود!
با پنجرههای فیروزهای؛
با طاقچههای کوچک و گلدانهای شمعدانی...
با حوصچهی کوچک آبی رنگ و ماهی سرخ!
راستی...
چه به روز بچگیهایمان آمده است؟
آن روزهای که دیوارهای کاهگلی را به آحری ترجیح میدادیم
و برای اینکه دلمان را خوش کرده باشیم،
دیوارهای اجری خانههایمان را خیس میکردیم و عمیق بو نیکشیدیم...
بوی کاهگل نمیداد!
اما آراممان میکرد، بوی خاک خیس...🍂
۲.۰k
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.