my childhood ferind p 15
شوگا:ناموصا....؟
سه می:اره..چیز..واییییییی
=بله بله سه می جانمون دست گزاسشته بود رو نیم تنه ها=
شوگا:هی...خدا خر هارا به گاو و گاو هارا به سه می
سه می:قشنگ ریددمممم
شوگا:هعی...بیا بریم یه مغازه دیگه
سه می:باشهههههههه
_رفتید بستنی گرفتید و تو دست و پا چلفتی میخواستی کوفت کنی که لیز خوردی و با کله رفتی تو دل یه پثره و پستی رو مالیدی به لباسش اون پسره هم پولدار بود و باید سر ساعت ۶ بره جلسه و الان ۱۰ دقیقه به ۶ هستش_
سه می:اره..چیز..واییییییی
=بله بله سه می جانمون دست گزاسشته بود رو نیم تنه ها=
شوگا:هی...خدا خر هارا به گاو و گاو هارا به سه می
سه می:قشنگ ریددمممم
شوگا:هعی...بیا بریم یه مغازه دیگه
سه می:باشهههههههه
_رفتید بستنی گرفتید و تو دست و پا چلفتی میخواستی کوفت کنی که لیز خوردی و با کله رفتی تو دل یه پثره و پستی رو مالیدی به لباسش اون پسره هم پولدار بود و باید سر ساعت ۶ بره جلسه و الان ۱۰ دقیقه به ۶ هستش_
۵.۰k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.