کلاس تموم شوده
کلاس تموم شوده
اومدم خونه سریع خودمو رسوندم ب اتاقم و صورتمو شستم لباس راحتی پوشیدم روی تخت دراز کشیدم و داشتم با گوشیم ور میرفتم که دیدم یه دکتر مشاوره رایگان گذاشته پس تصمیم گرفتم بهش پیام دادم
خوشحال بودم با ذوق غرق فکر بودم که خوابم برد
"صبح"
با صدای الارم گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم سرویس کارهای مربوطه رو انجام دادم و اومدم بیرون و لباس پوشیدم اومدم مدرسه دیدم همه دوباره خیلی بد منو نگاه میکنه و یونا را دیدم پسر را التماس میکنه
یونا: من خیلی دوست دارم
پسر: نه شرمنده من از یکی دیگه خوشم میاده
یونا: خب اون کیه
پسر: اون ات هست
...
همه بچهها پشماشون ریخت و من تعجب کردم اخ من
یونا هم با حسادت بهم نگاه کرده و با گریه رفت و منم رفتم دنبالش
ات: یونا صبر کن
یونا: دیگه چی میخوای تو دیگه همه چیزی داری و پسر خوشتیپ مدرسه از تو خوشش میاده
ات: برام مهم نیست یونا
یونا: نه دیگه نمیخوام باهات دوست باشم
ادامه داره.....
اومدم خونه سریع خودمو رسوندم ب اتاقم و صورتمو شستم لباس راحتی پوشیدم روی تخت دراز کشیدم و داشتم با گوشیم ور میرفتم که دیدم یه دکتر مشاوره رایگان گذاشته پس تصمیم گرفتم بهش پیام دادم
خوشحال بودم با ذوق غرق فکر بودم که خوابم برد
"صبح"
با صدای الارم گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم سرویس کارهای مربوطه رو انجام دادم و اومدم بیرون و لباس پوشیدم اومدم مدرسه دیدم همه دوباره خیلی بد منو نگاه میکنه و یونا را دیدم پسر را التماس میکنه
یونا: من خیلی دوست دارم
پسر: نه شرمنده من از یکی دیگه خوشم میاده
یونا: خب اون کیه
پسر: اون ات هست
...
همه بچهها پشماشون ریخت و من تعجب کردم اخ من
یونا هم با حسادت بهم نگاه کرده و با گریه رفت و منم رفتم دنبالش
ات: یونا صبر کن
یونا: دیگه چی میخوای تو دیگه همه چیزی داری و پسر خوشتیپ مدرسه از تو خوشش میاده
ات: برام مهم نیست یونا
یونا: نه دیگه نمیخوام باهات دوست باشم
ادامه داره.....
۱۸۴
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.