بیداری
بیداری
پارت ۲
جیمین:۲۰ سالم هست و سال دوم دانشگاه هستم.
لیلیث:چرا منو از خواب بیدار کردی.
از زبان خودم ینی دیانا
جیمین خیلی ناراحت شده بود اون نمیتونست بگه که پدرش مادرش رو کتک میزنه و تمام پولاروید از اون میگیره که خرج قمار کنه.
جیمین:خوب من تورو بیدار کردم که بهم کمک کنی.
لیلیث:تو اونقدر ضعیف هستی که نمیتونی خودت مشکلاتت رو انجام بدی. ببین پارک جیمین من وقتی توی اون قبر بودم جام راحت بود، حالا تو هم توی گذشته ۱۰۰۰ سال پیش که خاندانت رو نجات دادم برام مهم نیست .
جیمین:اما من ازت میخوام بهم کمک کنی وگرنه مادرم میمیره .
لیلیث:مادرت برای چی باید بمیره.
جیمین:پدرم قمار میکنه، سر همه چیز لطفا کمکم کن ، همه منو توی دانشگاه مسخره میکنن ، بهم میگن کثیف بهم میگن موش فاضلاب.(گریه)
لیلیث:اوفففففف حالا چرا گریه میکنی.
جیمین:ازت خواهش میکنم کمکم کن ، سر پدرم ی بلایی بیار بزار بمیره ، مادرم همیشه میگفت تو ی الهه خوب بود که آدم بدا میکشت ولی گول هوس شیطان رو خوردی.
جیمین راست میگفت لیلیث یکی از زیباترینان بهشت بود جوری که اون رو به عنوان خدای زیبایی در مصر باستان یاد میکردند.
ولی برای اینکه عاشق شیطان شد چشمش کور و گوشش کر شد .
برای ۲۰۰ سال معشوق شیطان بود و گناه میکرد، تا اینکه شیطان از اون خسته شد .
لیلیث به بهشت رفت و خداوند اون رو در آغوش گرفت ، حاله ای زیبا ی ماه روی چشم راست اون قرار داد که همیشه حتی در تاریک ترین نقطه زمین اون بدرخشد و نور راه اون باشع.
لیلیث:اگه کمکت کنم ممکنه دردسر بشه، ممکنه اون مار یا حتی حیوانی مثل عقرب بیاد کل زمین رو احاطه کنه.
لایک کن بیبی
پارت ۲
جیمین:۲۰ سالم هست و سال دوم دانشگاه هستم.
لیلیث:چرا منو از خواب بیدار کردی.
از زبان خودم ینی دیانا
جیمین خیلی ناراحت شده بود اون نمیتونست بگه که پدرش مادرش رو کتک میزنه و تمام پولاروید از اون میگیره که خرج قمار کنه.
جیمین:خوب من تورو بیدار کردم که بهم کمک کنی.
لیلیث:تو اونقدر ضعیف هستی که نمیتونی خودت مشکلاتت رو انجام بدی. ببین پارک جیمین من وقتی توی اون قبر بودم جام راحت بود، حالا تو هم توی گذشته ۱۰۰۰ سال پیش که خاندانت رو نجات دادم برام مهم نیست .
جیمین:اما من ازت میخوام بهم کمک کنی وگرنه مادرم میمیره .
لیلیث:مادرت برای چی باید بمیره.
جیمین:پدرم قمار میکنه، سر همه چیز لطفا کمکم کن ، همه منو توی دانشگاه مسخره میکنن ، بهم میگن کثیف بهم میگن موش فاضلاب.(گریه)
لیلیث:اوفففففف حالا چرا گریه میکنی.
جیمین:ازت خواهش میکنم کمکم کن ، سر پدرم ی بلایی بیار بزار بمیره ، مادرم همیشه میگفت تو ی الهه خوب بود که آدم بدا میکشت ولی گول هوس شیطان رو خوردی.
جیمین راست میگفت لیلیث یکی از زیباترینان بهشت بود جوری که اون رو به عنوان خدای زیبایی در مصر باستان یاد میکردند.
ولی برای اینکه عاشق شیطان شد چشمش کور و گوشش کر شد .
برای ۲۰۰ سال معشوق شیطان بود و گناه میکرد، تا اینکه شیطان از اون خسته شد .
لیلیث به بهشت رفت و خداوند اون رو در آغوش گرفت ، حاله ای زیبا ی ماه روی چشم راست اون قرار داد که همیشه حتی در تاریک ترین نقطه زمین اون بدرخشد و نور راه اون باشع.
لیلیث:اگه کمکت کنم ممکنه دردسر بشه، ممکنه اون مار یا حتی حیوانی مثل عقرب بیاد کل زمین رو احاطه کنه.
لایک کن بیبی
۶.۳k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.