옥상 기계실(인생의 전쟁) 부분 네번ㅉㅐ

پارت چهارم

جیسو: اوم جالبه
کیو جین: الان ادامش گوش کنی چی میگی😪
جیسو: پوفففف خو بگو
کیوجین: جو دان ته می خواست با اون زمینی که سوریون داره دهکده ای به اسم دهکده ی جو دان ته درست کنه اما وقتی فهمید به نام هه اینه سعی کرد دنبالش بگرده ولی انگار آب شده رفته تو زمین هیچ جا نیست
جیسو: خب از دست من چه کمکی بر میاد
کیوجین: ازت میخوام هه این رو پیدا کنی و........ (نمیگم تا تو خماری بمونید یاح یاح یاح)
جیسو: حله داداش 👌🏻👍🏻
کیوجین: دختر خاله ی خودمی بزن🤜🏻
جیسو: 🤛🏻
جیسو و کیوجین: 🤛🏻🤜🏻
جنی: اونی؟
جیسو: بله؟
جنی: میشه من رو تو مدرسه ی جنی ثبت نام کنی؟
جیسو: منظورت دوست جدیدته؟
جنی: آره
جیسو: باشه، جنی جون (به یو جنی) عزیزم کدوم مدرسه میری اسم مدرست چیه؟ اونجا خوبه؟ خوب درس میدن؟
یو جنی: من میرم مدرسه ی چئونگ آ
جیسو: چئونگ آ؟ اونجا دیگه کجاست؟ من خودم دانشگاه هاروارد تو آمریکا (مثلا) درس خوندم ولی تاحالا اسم چئونگ آ به گوشم نخورده
کیوجین:واقعا؟ هاروارد؟
جیسو: آره
کیوجین: چئونگ آ یکی از برترین مدارس سئوله که اونجا بچه ها خوانندگی هم یاد میگیرن
جیسو: خوبه اتفاقا جنی همه مدرسه ی آموزش ووکال و دنس و رپ میره فکر نکنم بد باشه موسیقی اُپرا هم یاد بگیره، البته یکی از دلایل اصلی که من اومدم اینجا اینه که جنی تو کمپانی وای جی قبول شده
کیوجین: چییییییی؟
سانگ آ: *قش کرد*
ماری: وات؟
یو جنی: چی جدی؟
جنی: اوهوم
جیسو: خیلی خب به رزی و لیسا هم زنگ بزن
ماری: همون پارک رزی و مانوبان لالیسا خواننده های مشهور؟
جیسو: آره ولی هنوز 17 سالشونه و مدرسه میرن
سانگ آ: واقعاااااا؟
جیسو: اوهوم
جنی: اوکی
*مکالمه*
جنی: الو
رزی: سلام شل مغز
جنی: سلام گوسفند چطوری؟
رزی: خوبم گراز جونم تو چطوری؟
جنی: بد نیستم گاو جون میگم میای چئونگ آ باهم ثبت نام مدرسه کنیم؟
رزی: یک لحظه وایسا به لیسا بگم
جنی: با همین؟
رزی: آره
جنی: اوکی
رزی: لیساااااااااا
لیسا: کوفتو مرض
رزی: ایش میمون میگم چئونگ آ ثبت نام کنیم؟
لیسا: من ثبت نام کردم برای تو و جنی هم نوبت گرفتم
رزی: ای شل مغز چرا نگفتی از قبل
لیسا: ببخشید دیگه خانم بز کوهی
رزی: الو جنی
جنی: ها
رزی: لیسا نه تنها ثبت نام کرده بلکه برای منو تو هم نوبت گرفته فرم هم گرفته من الان آماده میشم با ماشین میام دنبال تو و جیسو
جنی: اوکی بای
رزی: بای
*پایان مکالمه*
جیسو: خب چیشد؟
جنی: لیسا از قبل برامون ثبت نام کرده
جیسو: واقعا؟
جنی: آره رزی میاد دنبالمون و پو ماشین لباسو بهم میده بپوشم
جیسو: اوکی
جنی: راستی جنی تو هم با ما میای
( الان ساعت 6 و نیم صبحه😐)
یو جنی: چرا که نه من برم حاضر شم
جنی: اوکی 👌
*چند مین بعد*