دو معشوقه
دو معشوقه
p6
رفتیم توکه دکتره تو صورتم بود
دکتر
اسم مریض چیه
چرا مرض شده
چه نسبتی باهاش داری
چی خورد اینجوری شد
نکنه
تهیونگ:نفس بکش
دکتر ببخشید خب بزاریدش رو تخت
اتو گذاشتم روی تخت
ات کم کم چشاشو باز کرد
ات ویو
ات:چخبره
کوک:هیچی
تهیونگ :بریم خونه
ات:داداشم چی
تهیونگ:داشت تو قمار تو رو باخت
ات:نهههه(باگریه)
کوک:من مافیامم
ات:عرررر(خر ذوق)
تهیونگ: نقطه ضعفشو بلدیا
ات خوابش برد
تهیونگ:چه سری
کوک: دکتر بهش چی داد
تهیونگ: یه چند تا دارو با یه چندتا امپول
کوک:ته بدبخت شدیم
ته:چرا
کوک: از امپول میترسه
ته:دیگه باید خوب شه دیگه ببین من دوسش دارم توهم دوسش داری پس باید باهم پیش بریم
کوک:اوک
اتو گذاشتم رو تخت تهیونگ امد
ات ویو
تا چشامو باز کردم با چهره ی کوک ته مواجه شدم ویندوزم بالا امد که
جیغغغغ
کوک:دختر چته ترسیدم
ات:نمیخواممم(باگریه)
(الان همه ی فیک امپول زد امپول خورد ای زهرماررررر راستی ات کلان ترسوعه از همچی میترسه😐😂)
تهیونگ:ای اتتتت
کوک دستشو برد لای موهاشو
کوک:چی کار کنیم
تهیونگ:من میدونم
یهو یچیز در گوشش گفت
پریدن رو من
کوک بغلم کرد
ته شورع کرد
ات:هق هق
ته:تموم شد
ات:هق هق خیلی هق بی هق شوری
ته :نه میخواستی بزارم تو تب بسوزی تازه این اولیش بود
ات:نههههه
کوک شرو کرد دستمو مالید
کوک:الان بهتری
ات:اوهوم
ته:ات بیا اینجا
ات:میخوام قهلم
تا یهو...
خ
م
ا
ر
ی
میدونم چرت شد دیگه به بزرگی خودتو ببخشید دستمو شکوندم😐
p6
رفتیم توکه دکتره تو صورتم بود
دکتر
اسم مریض چیه
چرا مرض شده
چه نسبتی باهاش داری
چی خورد اینجوری شد
نکنه
تهیونگ:نفس بکش
دکتر ببخشید خب بزاریدش رو تخت
اتو گذاشتم روی تخت
ات کم کم چشاشو باز کرد
ات ویو
ات:چخبره
کوک:هیچی
تهیونگ :بریم خونه
ات:داداشم چی
تهیونگ:داشت تو قمار تو رو باخت
ات:نهههه(باگریه)
کوک:من مافیامم
ات:عرررر(خر ذوق)
تهیونگ: نقطه ضعفشو بلدیا
ات خوابش برد
تهیونگ:چه سری
کوک: دکتر بهش چی داد
تهیونگ: یه چند تا دارو با یه چندتا امپول
کوک:ته بدبخت شدیم
ته:چرا
کوک: از امپول میترسه
ته:دیگه باید خوب شه دیگه ببین من دوسش دارم توهم دوسش داری پس باید باهم پیش بریم
کوک:اوک
اتو گذاشتم رو تخت تهیونگ امد
ات ویو
تا چشامو باز کردم با چهره ی کوک ته مواجه شدم ویندوزم بالا امد که
جیغغغغ
کوک:دختر چته ترسیدم
ات:نمیخواممم(باگریه)
(الان همه ی فیک امپول زد امپول خورد ای زهرماررررر راستی ات کلان ترسوعه از همچی میترسه😐😂)
تهیونگ:ای اتتتت
کوک دستشو برد لای موهاشو
کوک:چی کار کنیم
تهیونگ:من میدونم
یهو یچیز در گوشش گفت
پریدن رو من
کوک بغلم کرد
ته شورع کرد
ات:هق هق
ته:تموم شد
ات:هق هق خیلی هق بی هق شوری
ته :نه میخواستی بزارم تو تب بسوزی تازه این اولیش بود
ات:نههههه
کوک شرو کرد دستمو مالید
کوک:الان بهتری
ات:اوهوم
ته:ات بیا اینجا
ات:میخوام قهلم
تا یهو...
خ
م
ا
ر
ی
میدونم چرت شد دیگه به بزرگی خودتو ببخشید دستمو شکوندم😐
۶.۱k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.