ددی جذاب من پارت⁵
ددی جذاب من پارت⁵
ویو جونگ کوک
توی دلش میدونم زیاد روی کردم ولی حقش بود دختره بیشعور کشی تا حالا جرئت نکرده با من اینجوری حرف بزنه حالا براش دارم بلند شدم و به ا_ت گفتم
+: هی دختره بدرد نخور پاشو الان که همه رفتن برو استخر رو تمیز کن کف کل عمارتم تمیز کن شب مهمونی دارم در ضمن غذا هم باید درست کنی
_: تو خدمتکار ها رو فرستادی مرخصی انتظار داری این کار هایی رو که میگی انجام بدم بهمین خیال باش عوضی [بخدا میام میزنمت ا/ت ] من از این خونه میرم داشتم از در میرفتم بیرون که احساس کردم با مو کشیده شدم
ویو جونگ کوک
اینقدر از دستش عصبانی شدم با مو کشیدم و زیر گوشش گفتم نکنه هوس کردی به فاکت بدم
_:گقتم نه نمیخوام بست نیست مرتیکه هول
که یک دفعه سوزشی روی گوشم احساس کردم گفت یا میری این کار ها رو انجام میدی یا مثل دیشب ولی بدتر از اون باهات رفتار میکنم
ویو ا/ت
یکم ترسیدم ولی بازم خودم رو نباختم و بهش گفتم
_: باشه انجام میدم ولی بد میبینی جناب جونگ کوک خان
+: هی دختره خیره سر مگه بهت نگفتم بگی ارباب
_: هر جوری دوست داشته باشم صدات میکنم اینو گفتم و رفتم پایین
رفتم یک دست لباس پوشیدم
و رفتم سراغ کار کردن امروز جونگ کوک شرکت نرفت و موند خونه داخل اتاقش بود که با بی میلی قهوه رو بردم گذاشتم جلوش
و بهش گفتم
_: بیا بگیر کوفت کن [ یعنی ا/ت داری غیر قابل تحمل میشی ها]
+: مثل اینکه هنوز ادب نشدی
_: نه منتظر ادب کردن شمام [با حالت طعنه ]
+: باشه میبینم کی بیشتر زورش میرسه امشب
درو محکم بستم و رفتم بیرون رفتم سراغ تمیز کردن کف عمارت واقعا دستم درد میکرد نابود شدم بعد از ۱ ساعت رفتم داخل حیاط و استخر رو تمیز کردم چقدر کثیف بود داشتم تمیز میکردم که یکدفعه پام سر خورد افتادم توی استخر منمکه شنا بلد نبود فقط داد میزدم کمک کمک
ویو کوک
داشتم پرونده های آمستردام هارو نگاه میکردم که یک دفعه یکصدایی شنیدم از پنجره نگاه کردم دیدیم ا/ت داخل استخر افتاده و داره غرق میشه سریع رفتم پایین پریدم توی آب و بلندش کردم
وی ا/ت
داشتم خفه میشدم که یکدفعه یک دستایی رو دور کمرم حس کردم که بردم بالا اون جونگ کوک بود آخه باید بخاطر من جون خودشو به خطر بندازه سریع از بغلش اومدم پایین
ویو جونگ کوک
از آب آوردمش بیرون وقتی دیدمش لباسش چسبیده بود به تنش خیلی سکسی شده
سریع بهش گفتم برو لباسات ر عوض تا نخوردمت
ا/ت
دیدم لباسم چسبیده به تنم کل بدنم پیداس سریع رفتم عوضش کردم با یک لباس جدید عکس لباس رو میزارم
برای پارت بعد ۲۰ لایک بشه
و ۱۵ تا کامنت
ویو جونگ کوک
توی دلش میدونم زیاد روی کردم ولی حقش بود دختره بیشعور کشی تا حالا جرئت نکرده با من اینجوری حرف بزنه حالا براش دارم بلند شدم و به ا_ت گفتم
+: هی دختره بدرد نخور پاشو الان که همه رفتن برو استخر رو تمیز کن کف کل عمارتم تمیز کن شب مهمونی دارم در ضمن غذا هم باید درست کنی
_: تو خدمتکار ها رو فرستادی مرخصی انتظار داری این کار هایی رو که میگی انجام بدم بهمین خیال باش عوضی [بخدا میام میزنمت ا/ت ] من از این خونه میرم داشتم از در میرفتم بیرون که احساس کردم با مو کشیده شدم
ویو جونگ کوک
اینقدر از دستش عصبانی شدم با مو کشیدم و زیر گوشش گفتم نکنه هوس کردی به فاکت بدم
_:گقتم نه نمیخوام بست نیست مرتیکه هول
که یک دفعه سوزشی روی گوشم احساس کردم گفت یا میری این کار ها رو انجام میدی یا مثل دیشب ولی بدتر از اون باهات رفتار میکنم
ویو ا/ت
یکم ترسیدم ولی بازم خودم رو نباختم و بهش گفتم
_: باشه انجام میدم ولی بد میبینی جناب جونگ کوک خان
+: هی دختره خیره سر مگه بهت نگفتم بگی ارباب
_: هر جوری دوست داشته باشم صدات میکنم اینو گفتم و رفتم پایین
رفتم یک دست لباس پوشیدم
و رفتم سراغ کار کردن امروز جونگ کوک شرکت نرفت و موند خونه داخل اتاقش بود که با بی میلی قهوه رو بردم گذاشتم جلوش
و بهش گفتم
_: بیا بگیر کوفت کن [ یعنی ا/ت داری غیر قابل تحمل میشی ها]
+: مثل اینکه هنوز ادب نشدی
_: نه منتظر ادب کردن شمام [با حالت طعنه ]
+: باشه میبینم کی بیشتر زورش میرسه امشب
درو محکم بستم و رفتم بیرون رفتم سراغ تمیز کردن کف عمارت واقعا دستم درد میکرد نابود شدم بعد از ۱ ساعت رفتم داخل حیاط و استخر رو تمیز کردم چقدر کثیف بود داشتم تمیز میکردم که یکدفعه پام سر خورد افتادم توی استخر منمکه شنا بلد نبود فقط داد میزدم کمک کمک
ویو کوک
داشتم پرونده های آمستردام هارو نگاه میکردم که یک دفعه یکصدایی شنیدم از پنجره نگاه کردم دیدیم ا/ت داخل استخر افتاده و داره غرق میشه سریع رفتم پایین پریدم توی آب و بلندش کردم
وی ا/ت
داشتم خفه میشدم که یکدفعه یک دستایی رو دور کمرم حس کردم که بردم بالا اون جونگ کوک بود آخه باید بخاطر من جون خودشو به خطر بندازه سریع از بغلش اومدم پایین
ویو جونگ کوک
از آب آوردمش بیرون وقتی دیدمش لباسش چسبیده بود به تنش خیلی سکسی شده
سریع بهش گفتم برو لباسات ر عوض تا نخوردمت
ا/ت
دیدم لباسم چسبیده به تنم کل بدنم پیداس سریع رفتم عوضش کردم با یک لباس جدید عکس لباس رو میزارم
برای پارت بعد ۲۰ لایک بشه
و ۱۵ تا کامنت
۱۰.۵k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.