فیک کوک پارت ²¹ ♡نفرت تا عشق♡
آنچه گذشت:
چقدر خوشحالم تونستم
(۱۴سال بعد)
................................................................................
میا: هاریث بلند شو عزیزم
هاریث: بلندم عشقم
کوک: اون مامانته عوضی
هاریث: مامان یه خواهش دارم
میا: جونم فدات شم
هاریث: امروز تو بیا دنبالم
میا: تو که بادیگار ها هستن
هاریث: اره ولی خوب
میا: بچه نیستی که ۱۴ سالته
هاریث: باشه
میا: من چقدر سر تو درد کشیدم
هاریث:(تو گوش میا) قربون اون درد ها بشم من
میا:(لبخند) بخدا که شبیه باباتی تو باشه میام
هاریث: مرسی تو بهترینی
داشتم ظرف میشستم که دیدم هاریث امد لبش رو گذاشت رو لبم
میا:(لبخند) ای پرو
هاریث: مامان جونم دستای خوشملت رو نزار برای ظرف ما که پول داریم بزار خدمتکار بگیریم
میا: شما که میرید بیرون من حوصلم سر میره برای همین ظرف میشورم
هاریث: تو تو خونه تنهایی خوب
کوک: الان داری به من اعشاره میکنی
هاریث: چه خوب فهمیدی
کوک: عی پسره کثافت
هاریث: ایکاش مامان زن من بود
کوک: این زیاد روی نیس
میا: هاریث عزیزم دیرت میشه زود باش
هاریث: مامان بابا اوسکول رو ولش
همین رو که گفت کوک لقمش پرید تو قلوش
میا: اخ بیا این اب رو بخور زود باش
کوک: مرسی عشقم
هاریث: غذا خوردنم بلد نیست بابا
کوک: بابا و درد از کی انقدر بی ادب شدی تو
میا: کوک تو برو سر کارت من هاریثرو میبرم مدرسه
کوک: باشه
رفتم و بوسش کردم رفت
هاریث: یعنی امروز میایی باهام
میا: اره میام
هاریث: میخاستم بگم شب باهم بازی کنیم
میا: باشه ولی پابجی(دماغش رو کشیدم)
هاریث: مامان تو بازی مورد علاقه منو از کجا میشناسی
میا: خوب شاید من وقتی تو نیستی بازی میکنم
هاریث: واییی واقعا میگی
میا: البته عزیزم من میروم لباس بپوشم
هاریث: منم میام
میا: نخیر عزیزم
هاریث: من که تو رو لخت دیدم
میا: یاااا جوری حرف میزنی انگار غریبه ای
هاریث:(خنده)
میا: پسرم تو خیلی کراشی
هاریث:(سرخ شد) چی من
میا: اره تو گیمر هستی خوشمل هستی اوتاکو هم هستی
هاریث: مااااماااان تو این همه سال بهم نگفتی میدونی اوتاکو چیه
میا: هعی من مامان های قدیمی نیستم که
هاریث: پس ناروتو هم دیدی
میا: البته
هاریث: ماملن خودمیییییی کراشت توشون کیه
میا: ناروتو و ساسکه
هاریث: وایییی خدای من
میا: دیگه بسه شیطون بلا من برم حاضر شم
هاریث: اره منم برم لباس فرمم رو بپوشم
هاریث: عشقم چی شد
میا: امم نمیدونم چی بپوشم هرچی باشه تو بچه منی تو بگو
هاریث: به نظرم یه پالتو بپوش
میا: باشه
یه پالتو سیاه با لباس نیم تنه با شلور پوشیدم
هاریث: مامان تو هنوز هم اندامت خوبه
میا: هعی تو داشتی نگام میکردی
هاریث: اره🥹
بعدی...
لایک۱٠💜
کامنت۲٠🐾
فالور۱🦋
چقدر خوشحالم تونستم
(۱۴سال بعد)
................................................................................
میا: هاریث بلند شو عزیزم
هاریث: بلندم عشقم
کوک: اون مامانته عوضی
هاریث: مامان یه خواهش دارم
میا: جونم فدات شم
هاریث: امروز تو بیا دنبالم
میا: تو که بادیگار ها هستن
هاریث: اره ولی خوب
میا: بچه نیستی که ۱۴ سالته
هاریث: باشه
میا: من چقدر سر تو درد کشیدم
هاریث:(تو گوش میا) قربون اون درد ها بشم من
میا:(لبخند) بخدا که شبیه باباتی تو باشه میام
هاریث: مرسی تو بهترینی
داشتم ظرف میشستم که دیدم هاریث امد لبش رو گذاشت رو لبم
میا:(لبخند) ای پرو
هاریث: مامان جونم دستای خوشملت رو نزار برای ظرف ما که پول داریم بزار خدمتکار بگیریم
میا: شما که میرید بیرون من حوصلم سر میره برای همین ظرف میشورم
هاریث: تو تو خونه تنهایی خوب
کوک: الان داری به من اعشاره میکنی
هاریث: چه خوب فهمیدی
کوک: عی پسره کثافت
هاریث: ایکاش مامان زن من بود
کوک: این زیاد روی نیس
میا: هاریث عزیزم دیرت میشه زود باش
هاریث: مامان بابا اوسکول رو ولش
همین رو که گفت کوک لقمش پرید تو قلوش
میا: اخ بیا این اب رو بخور زود باش
کوک: مرسی عشقم
هاریث: غذا خوردنم بلد نیست بابا
کوک: بابا و درد از کی انقدر بی ادب شدی تو
میا: کوک تو برو سر کارت من هاریثرو میبرم مدرسه
کوک: باشه
رفتم و بوسش کردم رفت
هاریث: یعنی امروز میایی باهام
میا: اره میام
هاریث: میخاستم بگم شب باهم بازی کنیم
میا: باشه ولی پابجی(دماغش رو کشیدم)
هاریث: مامان تو بازی مورد علاقه منو از کجا میشناسی
میا: خوب شاید من وقتی تو نیستی بازی میکنم
هاریث: واییی واقعا میگی
میا: البته عزیزم من میروم لباس بپوشم
هاریث: منم میام
میا: نخیر عزیزم
هاریث: من که تو رو لخت دیدم
میا: یاااا جوری حرف میزنی انگار غریبه ای
هاریث:(خنده)
میا: پسرم تو خیلی کراشی
هاریث:(سرخ شد) چی من
میا: اره تو گیمر هستی خوشمل هستی اوتاکو هم هستی
هاریث: مااااماااان تو این همه سال بهم نگفتی میدونی اوتاکو چیه
میا: هعی من مامان های قدیمی نیستم که
هاریث: پس ناروتو هم دیدی
میا: البته
هاریث: ماملن خودمیییییی کراشت توشون کیه
میا: ناروتو و ساسکه
هاریث: وایییی خدای من
میا: دیگه بسه شیطون بلا من برم حاضر شم
هاریث: اره منم برم لباس فرمم رو بپوشم
هاریث: عشقم چی شد
میا: امم نمیدونم چی بپوشم هرچی باشه تو بچه منی تو بگو
هاریث: به نظرم یه پالتو بپوش
میا: باشه
یه پالتو سیاه با لباس نیم تنه با شلور پوشیدم
هاریث: مامان تو هنوز هم اندامت خوبه
میا: هعی تو داشتی نگام میکردی
هاریث: اره🥹
بعدی...
لایک۱٠💜
کامنت۲٠🐾
فالور۱🦋
۱۴۵.۸k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.