"فیک من و اون"۳
پارت3
ا.ت و جیمین با لباسای برفی و بدن های قندیل بسته وارد خونه شدن.
هر دوتاشون عین چی خسته بودن و روی مبل ولو شدن!
+آییییی ننهههه
_اصلا حق چس ناله نداره خانم پارک ا.ت!همش تقصیر توعه!
+هی هی هی...
_پاشو...پاشو بریم لباسامو عوض کنیم تا سرما..ا.ا.ا.ا....اچو!
+اوخی!چه گوگولی!
_گوگولی چی ا.ت سرما خوردم!
ا.ت جیمین بغل کرد.
من ازت مراقبت میکنم!
جیمین خندهای کرد و متقابلا ا.ت رو بغل کرد.
_بیا بریم تا تو هم سر ما نخوردی!
.
.
.
جیمین و ا.ت با لباس خواب های مخملی و ست عین بچهها بالش بازی میکردن و روی تخت بالا و پایین میپریدن!
کل اتاق رو پر گرفته بود!
جیمین نفس نفس زنان بالشو انداخت و دستاشو بالا برد:من تسلیمم...تورو خدا از من بگذرید بانو!
+هیهیهی...اهم اهم! باشه پارک جیمین! این بارو از جون ناچیزت میگذریم!
_که جون ناچیزم ها؟
جیمین ا.ت رو روی تخت میندازه و شروع میکنه یه قلقلک دادنش.
جیمین:دوباره تکرار کن چی گفتیییی
ا.ت:آی...نکن...تورو خدا! غلط خوردمممم
جیمین:حالا درست شد!
جیمین ا.ت رو توی بغلش گرفت و پتو رو روشون درست کرد.
ا.ت هم چراغ خواب رو خواموش کرد و توی بغل جیمین جمع شد.
جیمین بی نوا میخواست بخوابه که ا.ت کرم درونش فعال شد و تصمیم گرفت امشب جیمین رو از نعمت خواب محروم گرداند...
(ادامه دارد...)
شرایط پارت بعدی:70 تا لایک و کامنت
ا.ت و جیمین با لباسای برفی و بدن های قندیل بسته وارد خونه شدن.
هر دوتاشون عین چی خسته بودن و روی مبل ولو شدن!
+آییییی ننهههه
_اصلا حق چس ناله نداره خانم پارک ا.ت!همش تقصیر توعه!
+هی هی هی...
_پاشو...پاشو بریم لباسامو عوض کنیم تا سرما..ا.ا.ا.ا....اچو!
+اوخی!چه گوگولی!
_گوگولی چی ا.ت سرما خوردم!
ا.ت جیمین بغل کرد.
من ازت مراقبت میکنم!
جیمین خندهای کرد و متقابلا ا.ت رو بغل کرد.
_بیا بریم تا تو هم سر ما نخوردی!
.
.
.
جیمین و ا.ت با لباس خواب های مخملی و ست عین بچهها بالش بازی میکردن و روی تخت بالا و پایین میپریدن!
کل اتاق رو پر گرفته بود!
جیمین نفس نفس زنان بالشو انداخت و دستاشو بالا برد:من تسلیمم...تورو خدا از من بگذرید بانو!
+هیهیهی...اهم اهم! باشه پارک جیمین! این بارو از جون ناچیزت میگذریم!
_که جون ناچیزم ها؟
جیمین ا.ت رو روی تخت میندازه و شروع میکنه یه قلقلک دادنش.
جیمین:دوباره تکرار کن چی گفتیییی
ا.ت:آی...نکن...تورو خدا! غلط خوردمممم
جیمین:حالا درست شد!
جیمین ا.ت رو توی بغلش گرفت و پتو رو روشون درست کرد.
ا.ت هم چراغ خواب رو خواموش کرد و توی بغل جیمین جمع شد.
جیمین بی نوا میخواست بخوابه که ا.ت کرم درونش فعال شد و تصمیم گرفت امشب جیمین رو از نعمت خواب محروم گرداند...
(ادامه دارد...)
شرایط پارت بعدی:70 تا لایک و کامنت
۵۰.۸k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.