با سیستم من بازی کن ☠
با سیستم من بازی کن ☠
پارت ۲۲
$چی کارش داری ؟
♧این مهم نیست که من چیکارش دارم ...مهم اینه که شما باید الان با من همکاری کنید و در غیر این صورت مجبور میشم حکم بازداشتتون رو صادر کنم و تو ایستگاه بازرسی ازتون بازپرسی کنم ....
$اوو ..یواش تر وایسا باهم بریم ... اصلا هرچی شما میگی ... ولی میدونی داداش باید اول از پس ما بر بیای تا بهت بگم کیم کجاست .....
یهو دیدم حدود ۳۰ یا ۴۰ نفر دورم کردن ....کاراته بلد بودم ولی انا خیلی زیاد بودن ...
فکر این که بخوام باهاشون درگیر شم برای چند لحظه از سرم پرید . اما باز نتونستم و غرورم این اجازه رو بهم نداد و باهاشون در گیر شدم ....
بعد از این که با چند تا شون مبارزه کردم و کتک هم خوردم ... مجبور به تسلیم شدم و یکیشون با چدبی زد تو سرم و دیگه چیزی نفهمیدم
............
چشمامو باز کردم و دیدم توی یه جایی مثل انباری با زنجیر بسته شدم ....
لئوناردو اوانریچ .....
نسبت به شغلت خیلی خوش خوابی ها !
جانی:شما کی هستین
جانی ♧لئو #)
# زیاد مهم نیست من کی هستم اما حالا که کنجکاوی بهت میگم به من میگن لئوناردو اوانریچ...حالا تو بگو چرا جاسوسی کیس منو میکنی ؟
♧کیس تو ؟
هه پس کیم سوکجین کیس شما هم هست ....
#گفتم چرا دنبالشی ؟
♧ببین من به عنوان یه افسر پلیس این جا نیستم ... من دنبال دوستم میگردم و احتمال میدم که پیش کیم زندانی باشه ...
# (خنده ی بلند )
پس ا.ت دوست یا بهتره بگم معشوقه ی تو هست جانی ؟ 😈
♧بهت زده گفتم ..اسم منو از کجا میدونی ؟
#تا الان دیگه باید فهمیده باشی که من همه چیزو دربارت میدونم ....
خیله خب کمکت میکنم به عشقت برسی اما یه شرط داره ....
♧میشنوم
#در ازای اطلاعاتی از هفت پادشاه بهت میدم باید برام واردات اسلحه رو ازاد کنی . و تمام گذارشامو از اداره ی پلیس پاک کنی ....
♧این ممکن نیست مگر این که بدونم قرارتون کیه و از کدوم گمرک میخواین کالا وارد کنین ....
# حل شد
مشکلی نیست ..
♧اما تو چجوری میخوای به من کمک کنی که ا.ت رو پیدا کنم ؟
#من بهت کمک نمیکنم .. من میتونم یه سری اطلاعاتی بهت بدم که با اون سیستما نمیتونی به دستشون بیاری ..
♧مثلا چی ؟
#ا.ت پیش کیم سوکجین نیست ...پیش رئسشونه که ما فعل نتونستیم چیزی از هویتش بفهمیم
تا همین جا میتونم بهت بگم و بقیشو زمانی که حسن همکاریتو نشون دادی بهت میگم ....
...اولین بار ساعت ۵ صبح فردا توی گمرک هانبک میرسه به دستمون و تو نباید بزاری پلیسا چیزی بفهمن ....
♧اوکی اطلاعات به درد بخوری بود کاری که خواستی انجام میدم ...
.....
لایک =۲۵
کامنت =۳۰
❤❤❤دوستون دارم❤❤❤
پارت ۲۲
$چی کارش داری ؟
♧این مهم نیست که من چیکارش دارم ...مهم اینه که شما باید الان با من همکاری کنید و در غیر این صورت مجبور میشم حکم بازداشتتون رو صادر کنم و تو ایستگاه بازرسی ازتون بازپرسی کنم ....
$اوو ..یواش تر وایسا باهم بریم ... اصلا هرچی شما میگی ... ولی میدونی داداش باید اول از پس ما بر بیای تا بهت بگم کیم کجاست .....
یهو دیدم حدود ۳۰ یا ۴۰ نفر دورم کردن ....کاراته بلد بودم ولی انا خیلی زیاد بودن ...
فکر این که بخوام باهاشون درگیر شم برای چند لحظه از سرم پرید . اما باز نتونستم و غرورم این اجازه رو بهم نداد و باهاشون در گیر شدم ....
بعد از این که با چند تا شون مبارزه کردم و کتک هم خوردم ... مجبور به تسلیم شدم و یکیشون با چدبی زد تو سرم و دیگه چیزی نفهمیدم
............
چشمامو باز کردم و دیدم توی یه جایی مثل انباری با زنجیر بسته شدم ....
لئوناردو اوانریچ .....
نسبت به شغلت خیلی خوش خوابی ها !
جانی:شما کی هستین
جانی ♧لئو #)
# زیاد مهم نیست من کی هستم اما حالا که کنجکاوی بهت میگم به من میگن لئوناردو اوانریچ...حالا تو بگو چرا جاسوسی کیس منو میکنی ؟
♧کیس تو ؟
هه پس کیم سوکجین کیس شما هم هست ....
#گفتم چرا دنبالشی ؟
♧ببین من به عنوان یه افسر پلیس این جا نیستم ... من دنبال دوستم میگردم و احتمال میدم که پیش کیم زندانی باشه ...
# (خنده ی بلند )
پس ا.ت دوست یا بهتره بگم معشوقه ی تو هست جانی ؟ 😈
♧بهت زده گفتم ..اسم منو از کجا میدونی ؟
#تا الان دیگه باید فهمیده باشی که من همه چیزو دربارت میدونم ....
خیله خب کمکت میکنم به عشقت برسی اما یه شرط داره ....
♧میشنوم
#در ازای اطلاعاتی از هفت پادشاه بهت میدم باید برام واردات اسلحه رو ازاد کنی . و تمام گذارشامو از اداره ی پلیس پاک کنی ....
♧این ممکن نیست مگر این که بدونم قرارتون کیه و از کدوم گمرک میخواین کالا وارد کنین ....
# حل شد
مشکلی نیست ..
♧اما تو چجوری میخوای به من کمک کنی که ا.ت رو پیدا کنم ؟
#من بهت کمک نمیکنم .. من میتونم یه سری اطلاعاتی بهت بدم که با اون سیستما نمیتونی به دستشون بیاری ..
♧مثلا چی ؟
#ا.ت پیش کیم سوکجین نیست ...پیش رئسشونه که ما فعل نتونستیم چیزی از هویتش بفهمیم
تا همین جا میتونم بهت بگم و بقیشو زمانی که حسن همکاریتو نشون دادی بهت میگم ....
...اولین بار ساعت ۵ صبح فردا توی گمرک هانبک میرسه به دستمون و تو نباید بزاری پلیسا چیزی بفهمن ....
♧اوکی اطلاعات به درد بخوری بود کاری که خواستی انجام میدم ...
.....
لایک =۲۵
کامنت =۳۰
❤❤❤دوستون دارم❤❤❤
۶.۴k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.