سناریو ران پارت ۱
اسم : کای
فامیل : کیوچی
ظاهر : اسلاید ۲ و ۳
سن : ۱۷
سن ران : ۱۹
خب دیگه بریم سراغ سناریو :
از زبان کای :
امروز روزیه که مدرسه جدیدم میرم ...خیلی استرس دارممم.
تو راه همش احساس میکردم یکی داره نگام میکنه ..
وارد کلاس شدم .
سنسه : بچه ها یه شاگرد جدید میاد ..خودتو معرفی کن .
کای : اوهایو مینا سان واتاشیوا کای کیوچی (ادای احترام )
سنسه : برو پیش ران بشین .
بعد به سمت پسری با موهای بافته اشاره کرد .
رفتم پیشش .
بهش سلام کردم و رفتم نشستم .
از زبان ران :
یه دختر با موهای مشکی و آبی بود . چشماش هم فیروزه ای بود . خیلی خوشگله...موندم دوست پسر داره یا نه ؟واسه کی اهمیت داره،مال خودم میکنمش!
وایسا داره میاد سمت من !
کای : کنیچیوا واتاشیوا کای ... اسمتون ران بود نه؟
ران : اوهایو ....آره اسمم رانه اسم تو هم کای بود ..درسته؟
کای : آره ... خوشبختم .
بعد مدرسه :
از زبان کای :
تو راه خونه بودم که.....
ادامه داره و الان میدم
فامیل : کیوچی
ظاهر : اسلاید ۲ و ۳
سن : ۱۷
سن ران : ۱۹
خب دیگه بریم سراغ سناریو :
از زبان کای :
امروز روزیه که مدرسه جدیدم میرم ...خیلی استرس دارممم.
تو راه همش احساس میکردم یکی داره نگام میکنه ..
وارد کلاس شدم .
سنسه : بچه ها یه شاگرد جدید میاد ..خودتو معرفی کن .
کای : اوهایو مینا سان واتاشیوا کای کیوچی (ادای احترام )
سنسه : برو پیش ران بشین .
بعد به سمت پسری با موهای بافته اشاره کرد .
رفتم پیشش .
بهش سلام کردم و رفتم نشستم .
از زبان ران :
یه دختر با موهای مشکی و آبی بود . چشماش هم فیروزه ای بود . خیلی خوشگله...موندم دوست پسر داره یا نه ؟واسه کی اهمیت داره،مال خودم میکنمش!
وایسا داره میاد سمت من !
کای : کنیچیوا واتاشیوا کای ... اسمتون ران بود نه؟
ران : اوهایو ....آره اسمم رانه اسم تو هم کای بود ..درسته؟
کای : آره ... خوشبختم .
بعد مدرسه :
از زبان کای :
تو راه خونه بودم که.....
ادامه داره و الان میدم
۸۰۵
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.