پارت 2 تهکوک
ویو جیمین
ته داشت میومد سمتمو که یهو صدای بوق ماشینی توجه هممونو جلب کرد
بلند داد زدم
جیمین: تههههه مراقب باش (داد)
تهیونگ چ...
ویو تهیونگ
میخواستم برم سمتشون که جیمین بلند داد زدم خواست بگم چی که با درد بدی که بهم وارد شد وقلبم که از جاش داشت در میومد اونور خیابون پرت شدم و سیاهییییی
ویو جیمین
هممون سمت تهیونگ رفتیم صورت جذابش زخم و کبود شده بود و از سرش خون میومد که کوک سریع رفت سمتش و بغلش کرد
کوک: تهههه بیدار شو من دوست دارم بهت دروغ گفتم بیدارشوووو (گریه)
جی هوپ: ت.... تهه باورم نمیشه
زنگ زدم به امبولانس و ته رو بردن حالمون بد بود حتی کوک بد تر از همه بود
سوار ماشین شدیم و به بیمارستان رفتیم
دم در اتاق عمل منتظر موندیم و همه یه گوشه ای خیره بودند
کوک: همش تقصیر منه اگ.... اگه بمیر.....(گریه)
جین: اون داداش منه زنده میمونه پس ساکت شو اون قویه (گریه)
که دکتر اومد بیرون و همه با سرعت به سمتش رفتیم
جیمین: ح.... حالش چطوره؟
دکتر: با توجه به تصادفی که شده و چکابی که ازشون گرفتیم ایشون بیماری قلبی داشتن دارو مصرف میکردن؟
کوک: ف.... فقط چن.... چند بار سر اجرا حالش بد شد
دکتر: دارو هارو تهیه کنید ضربه بدی به شکمشون وارد شده باید تا یک ماه تو خونه استراحت کنن و تغذیشون رو به موقع بخورن همینطور دارو.....
پایان فلش بک.......
کوک: بخوررر....
تهیونگ: دلم جا نداره نمیخوام من خوبم دیگ
نکته (این سه پارتی شد شرمنده)
کوک: دکتر چی گفت جیمین؟
جیمین: دارو شو به موقع بخوره وغذاشو هم بخوره دیگ
کوک: پس بخور، تهیونگااا
تهیونگ: جانم
کوک: از دستم دلخوری؟
تهیونگ: نه چرا باشم؟
کوک: ب.... بابت حرفام
تهیونگ: مهم نیست. اخخخ
کوک: چیشد خوبی؟
جیمین و جین هم نگران شدن و به سمت تهیونگ اومدن
تهیونگ: خو.... خوبم یکم قلبم تیر کشید
در باز شد و نامجون و جی هوپ و شوگا اومدن با کلی خوراکی
تهیونگ: سلام هیونگاااا
شوگا: سلام خوبی؟ بهتری؟
ته: اومم
کوک: هیونگ حرف گوش نمی....
که تهیونگ جلو دهنشو گرفت تا حرف نزنه
شوگا.........
شرایط
6 کامنت
10 لایک
شرطا نرسیده بود ولی گذاشتم
ته داشت میومد سمتمو که یهو صدای بوق ماشینی توجه هممونو جلب کرد
بلند داد زدم
جیمین: تههههه مراقب باش (داد)
تهیونگ چ...
ویو تهیونگ
میخواستم برم سمتشون که جیمین بلند داد زدم خواست بگم چی که با درد بدی که بهم وارد شد وقلبم که از جاش داشت در میومد اونور خیابون پرت شدم و سیاهییییی
ویو جیمین
هممون سمت تهیونگ رفتیم صورت جذابش زخم و کبود شده بود و از سرش خون میومد که کوک سریع رفت سمتش و بغلش کرد
کوک: تهههه بیدار شو من دوست دارم بهت دروغ گفتم بیدارشوووو (گریه)
جی هوپ: ت.... تهه باورم نمیشه
زنگ زدم به امبولانس و ته رو بردن حالمون بد بود حتی کوک بد تر از همه بود
سوار ماشین شدیم و به بیمارستان رفتیم
دم در اتاق عمل منتظر موندیم و همه یه گوشه ای خیره بودند
کوک: همش تقصیر منه اگ.... اگه بمیر.....(گریه)
جین: اون داداش منه زنده میمونه پس ساکت شو اون قویه (گریه)
که دکتر اومد بیرون و همه با سرعت به سمتش رفتیم
جیمین: ح.... حالش چطوره؟
دکتر: با توجه به تصادفی که شده و چکابی که ازشون گرفتیم ایشون بیماری قلبی داشتن دارو مصرف میکردن؟
کوک: ف.... فقط چن.... چند بار سر اجرا حالش بد شد
دکتر: دارو هارو تهیه کنید ضربه بدی به شکمشون وارد شده باید تا یک ماه تو خونه استراحت کنن و تغذیشون رو به موقع بخورن همینطور دارو.....
پایان فلش بک.......
کوک: بخوررر....
تهیونگ: دلم جا نداره نمیخوام من خوبم دیگ
نکته (این سه پارتی شد شرمنده)
کوک: دکتر چی گفت جیمین؟
جیمین: دارو شو به موقع بخوره وغذاشو هم بخوره دیگ
کوک: پس بخور، تهیونگااا
تهیونگ: جانم
کوک: از دستم دلخوری؟
تهیونگ: نه چرا باشم؟
کوک: ب.... بابت حرفام
تهیونگ: مهم نیست. اخخخ
کوک: چیشد خوبی؟
جیمین و جین هم نگران شدن و به سمت تهیونگ اومدن
تهیونگ: خو.... خوبم یکم قلبم تیر کشید
در باز شد و نامجون و جی هوپ و شوگا اومدن با کلی خوراکی
تهیونگ: سلام هیونگاااا
شوگا: سلام خوبی؟ بهتری؟
ته: اومم
کوک: هیونگ حرف گوش نمی....
که تهیونگ جلو دهنشو گرفت تا حرف نزنه
شوگا.........
شرایط
6 کامنت
10 لایک
شرطا نرسیده بود ولی گذاشتم
۳.۶k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.