forced Love
forced Love
part 3
جونگین : میشه برام یکم دیگه ویسکی بریزید
باریستا : اما جناب ......
یه دفعه یه پسر خوشگل قد بلند خوشتیپ اومد کنار جونگین وایساد
رو به باریستا کرد و ابروهایش رو به بالا پرتاب کرد ( به این معنی که دیگه لازم نیست براش بریزی ) رو به جونگین کرد و و دستش رو رو به باریستا کرد و تکان داد که از اون ها فاصله بگیره
باحالت لبخند زده و مهربون گفت
نیو حالت خیلی بد میشه اگر بیشتر بخوری و کل شبت خراب میشه پس بهت توصیه میکنم دیگه نخوری باشه ؟
جونگین که ۶ تا پیک ویسکی خورده بود مست شده بود لپاش سرخ ، لبخند خرگوشی میزد با چشمای مظلومش به نیو نگاه میکرد و گفت
جونگین : خیلی خوشگلی هیچوقت نمیدونستم یه روز با پسری مثل تو روبه رو شم
بعدش از جاش بلند شد که بره پیشه بومگیو که گیج زد و داشت میفتاد زمین که نیو دستش رو به پشت کمر جونگین تکیه داد
و گفت
نیو : مواظب باش کوچولو
جونگین که همینطوری توی دست های نیو ولو شده بود شروع کرد به خندیدن که بومگیو اومد و جونگین رو توی بغل نیو دید شکه شد سریع اومد سمتشون و با حالت شوکه به سمت جونگین گفت
بومگیو : اوه پسر چقدر مست کردی بیا ببرمت به دست و صورتت آب بزنم بومگیو جونگین رو از دست نیو گرفت و گفت
بومگیو : من معذرت میخوام مثل اینکه زیاد از حد خورده
نیو : اشکال ندارع فقط مواظبش باش تا حالش بدتر نشه
راستی جونگکوک نیومده ؟
بومگیو : از دوستش پرسیدم گفتش داره میاد تو راهه
نیو : باشه ممنون
بومگیو و جونگین در حال رفتن به سمت میزشون بودن که یک دفعه جونگ کوک رو عصبی دیدن که داره وارد میشه
همه نگاه ها به جونگ کوک عصبی قفل شد
....................................
خب خب
یکم تاخیر داشتم توی رمان امیدوارم که ببخشید
برای همین تاخیرم فردا پارت ۴ رو میذارم
.......................................
اسلاید دو : استایل نیو
part 3
جونگین : میشه برام یکم دیگه ویسکی بریزید
باریستا : اما جناب ......
یه دفعه یه پسر خوشگل قد بلند خوشتیپ اومد کنار جونگین وایساد
رو به باریستا کرد و ابروهایش رو به بالا پرتاب کرد ( به این معنی که دیگه لازم نیست براش بریزی ) رو به جونگین کرد و و دستش رو رو به باریستا کرد و تکان داد که از اون ها فاصله بگیره
باحالت لبخند زده و مهربون گفت
نیو حالت خیلی بد میشه اگر بیشتر بخوری و کل شبت خراب میشه پس بهت توصیه میکنم دیگه نخوری باشه ؟
جونگین که ۶ تا پیک ویسکی خورده بود مست شده بود لپاش سرخ ، لبخند خرگوشی میزد با چشمای مظلومش به نیو نگاه میکرد و گفت
جونگین : خیلی خوشگلی هیچوقت نمیدونستم یه روز با پسری مثل تو روبه رو شم
بعدش از جاش بلند شد که بره پیشه بومگیو که گیج زد و داشت میفتاد زمین که نیو دستش رو به پشت کمر جونگین تکیه داد
و گفت
نیو : مواظب باش کوچولو
جونگین که همینطوری توی دست های نیو ولو شده بود شروع کرد به خندیدن که بومگیو اومد و جونگین رو توی بغل نیو دید شکه شد سریع اومد سمتشون و با حالت شوکه به سمت جونگین گفت
بومگیو : اوه پسر چقدر مست کردی بیا ببرمت به دست و صورتت آب بزنم بومگیو جونگین رو از دست نیو گرفت و گفت
بومگیو : من معذرت میخوام مثل اینکه زیاد از حد خورده
نیو : اشکال ندارع فقط مواظبش باش تا حالش بدتر نشه
راستی جونگکوک نیومده ؟
بومگیو : از دوستش پرسیدم گفتش داره میاد تو راهه
نیو : باشه ممنون
بومگیو و جونگین در حال رفتن به سمت میزشون بودن که یک دفعه جونگ کوک رو عصبی دیدن که داره وارد میشه
همه نگاه ها به جونگ کوک عصبی قفل شد
....................................
خب خب
یکم تاخیر داشتم توی رمان امیدوارم که ببخشید
برای همین تاخیرم فردا پارت ۴ رو میذارم
.......................................
اسلاید دو : استایل نیو
۳.۴k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.