رمان: ارباب جذاب من
رمان: ارباب جذاب من
♡♡&♡♡
part 18
جونگکوک: یونگی چشاتو باز کن ببین خواهرت بچه نیس خودش میتونت تصمیم بگیرع واسه خودش تو زندگیش دخالت نکن بزار عاشقهرکی میخواد بشه
یونگی: من مشکلی ندارم عاشق بشه ولی نباید عاشق تو بشه
جونگکوک: مگه من چمه؟
یونگی: خودتم میدونی ا. ت رو نمیخوای
جونگکوک: کی گفته من دوسش ندارم؟
یونگی: تو خودت...
جونگکوک: من ۲ ساله عاشق ا.تم برام مهم نیس بگی نزدیکش نشو حرف باهاش نزن من ب کار خودم ادامه میدم
(جونگکوک رفت بیرون درم بست)
یونگی: پس منم ا. ت رو مخفی میکنم
جونگکوک: ا. ت خوبی؟
ا. ت: یونگی چی گفت بهت؟
جونگکوک: چیزی نیس بیاین بریم صبونه بخوریم
[ویو جانگ می]
خب خب جانگ می الان ب رمان اضافه شدع و شخصیه که با یونگی و جونگکوک دشمنه جانگ می دوست پدر ناتنی ا. ت هم بوده و قرار بود ا. ت با جانگ می ازدواج کنه ولی جونگکوک ا. ت رو خرید و جونگکوک خبر نداشت که جانگ می خاستگار ا. ت بودع
وقتی جانگ می میفهمه ا. ت پیش جونگکوک حرصش میگیرع و پدر ا.تو میزنه و امروز روزیه که جانگ می دوبارع سراغ جونگکوک و یونگی میرع...
بچه ها دارم میرم امتحان بدم اومدم خونه پارت بعدو میزارم
♡♡&♡♡
part 18
جونگکوک: یونگی چشاتو باز کن ببین خواهرت بچه نیس خودش میتونت تصمیم بگیرع واسه خودش تو زندگیش دخالت نکن بزار عاشقهرکی میخواد بشه
یونگی: من مشکلی ندارم عاشق بشه ولی نباید عاشق تو بشه
جونگکوک: مگه من چمه؟
یونگی: خودتم میدونی ا. ت رو نمیخوای
جونگکوک: کی گفته من دوسش ندارم؟
یونگی: تو خودت...
جونگکوک: من ۲ ساله عاشق ا.تم برام مهم نیس بگی نزدیکش نشو حرف باهاش نزن من ب کار خودم ادامه میدم
(جونگکوک رفت بیرون درم بست)
یونگی: پس منم ا. ت رو مخفی میکنم
جونگکوک: ا. ت خوبی؟
ا. ت: یونگی چی گفت بهت؟
جونگکوک: چیزی نیس بیاین بریم صبونه بخوریم
[ویو جانگ می]
خب خب جانگ می الان ب رمان اضافه شدع و شخصیه که با یونگی و جونگکوک دشمنه جانگ می دوست پدر ناتنی ا. ت هم بوده و قرار بود ا. ت با جانگ می ازدواج کنه ولی جونگکوک ا. ت رو خرید و جونگکوک خبر نداشت که جانگ می خاستگار ا. ت بودع
وقتی جانگ می میفهمه ا. ت پیش جونگکوک حرصش میگیرع و پدر ا.تو میزنه و امروز روزیه که جانگ می دوبارع سراغ جونگکوک و یونگی میرع...
بچه ها دارم میرم امتحان بدم اومدم خونه پارت بعدو میزارم
۲۴.۴k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.