پارت نوزدهم

هانول:..ببین آدم به این بزرگی تحقیق کننده در مورد غذاها به چه روزی افتاده این مرد

(سوبین خندید)

جونگ سو:..این طوری نگو من تحقیق کردم این مرده اسم هر رستورانی بنویسه اون رستوران میترکونه

هانول:…این اره ؟(با اشاره)اینی که سرش رو اینجوری تکون میده میخواد رستوران دایی رو درست کنه ؟

ریوجین :..هانول بیا منو تو بریم بگردیم

هانول:..باشه بریم تا این جونگ سو مارو دیوونه نکرده
منو ریوجین از سمت چپ رفتیم اونا هم سمت راست
هانول:..به نظرت زیاد دور نشدیم

ریوجین :..نترس هانول من اینجا رو بلدم

هانول:..هان خوبه دیگه خیالم راحت شد

ریوجین:..راستش اینجا زیادی گرگ داره دیگه

هانول:..خو

ریوجین :..نمیترسی دیگه

هانول:..نه بابا من چرا باید از گرگ بترسم

ریوجین :..مطمئنی ولی گرگ خیلی ترسناک نیست
اما تو از چی میترسی

هانول:..مار تمساح مار مولک سوسک

ریوجین:..جدی اینا هم ترسناکن مخصوصا سوسک

هانول:..راستش جونگ سو خیلی از گرگ میترسه

ریوجین :..وا جدی

هانول:..اوهوم حتی از اسمش میترسه نگاه اگه صدای گرگو در بیارم با یه شوت فرار میکنه

ریوجین:..هانول بیا بترسونیمش

هانول:..باش …..اوهوووووووووووووووو

ریوجین:..وا کلا صدای گرگ بود وایستا الان من امتحان کنم

ریوجین:….اوهووووووو

هانول:..تو هم دیگه زیادی تمرین کردی

ریوجین:…اوهوووو

(که صدای زوزه گرگ اومد)

هانول:..ریوجین

ریوجین:.ها

هانول:..گرگا دارن جواب میدن

ریوجین:..اره …فکر کنم من ابراز عشق کردم

هانول:..باش دیگه اینکارو نکن گرگا رو میریزی رو سرمون

ریوجین:..باش…باش دگه اینکارو نمیکنم

هانول:.خوبه

ریوجین:..اوهوووووو

هانول:..داری چیکار میکنی

ریوجین:..دارم جوابشو میدم گرگم باشه باید جواب ابراز احساساتشو داد

ریوجین:..اوهوووو..اوهوووو

ادامه دارد……..