12 Part
وقتی بیدار شدم، روی تخت توی بغل جین بودم. وای چجوری رفتم تو بغلش؟ اه رز همیشه گند میزنی. داشتم میرفتم بیرون.
جین: همینجا بمون.
چشاش رو باز کرد.
رز: خوبی؟ حس بدی نداری؟
جین: الان خوبم.
رز: باید بزاری برم.
جین: چرا اونوقت؟
رز: اذیت میشی.
جین: پس باید بگم فقط وقتی تو رو توی بغلم دارم حالم خوبه.
به خاطر حالتی که بودم خیلی معذب شده بودم چون سرم روی سینش بود.
جین: میتونم ازت یه درخواستی بکنم؟
رز: چیه؟
جین: نوازشم کنی.
رز: چی؟
دستم رو بردم سمتش و آروم نوازشش میکردم. محکم تر بغلم کرد ولی من همچنان ادامه دادم. چشماش رو به صورتم داد.
جین: معذبت کردم؟ واقعا ببخشید.
رز: خیلی وقت بود که کسی بغلم نکرده بودم. نه مشکلی نیست.
...
لایک
♥️
فیک ماه کوچک من
#فیک_بی_تی_اس
جین: همینجا بمون.
چشاش رو باز کرد.
رز: خوبی؟ حس بدی نداری؟
جین: الان خوبم.
رز: باید بزاری برم.
جین: چرا اونوقت؟
رز: اذیت میشی.
جین: پس باید بگم فقط وقتی تو رو توی بغلم دارم حالم خوبه.
به خاطر حالتی که بودم خیلی معذب شده بودم چون سرم روی سینش بود.
جین: میتونم ازت یه درخواستی بکنم؟
رز: چیه؟
جین: نوازشم کنی.
رز: چی؟
دستم رو بردم سمتش و آروم نوازشش میکردم. محکم تر بغلم کرد ولی من همچنان ادامه دادم. چشماش رو به صورتم داد.
جین: معذبت کردم؟ واقعا ببخشید.
رز: خیلی وقت بود که کسی بغلم نکرده بودم. نه مشکلی نیست.
...
لایک
♥️
فیک ماه کوچک من
#فیک_بی_تی_اس
۱۵.۲k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.