p3 از فصل ۲
م/ا: خوب دخترم من و بابات این شغلو قبول نداشتیم بابات مجبور شد تا این شغلو قبول کنه و اگر نه شرکت میکاپمون ورشکست میشد بعد بابات برای اینکه منو بدون اینکه کسی بفهمه از این شغل بر کنار کنه یه جوری صحنه سازی کرد که من مردم و برای محافظت از تو بهت دروغ گفت بعد منو سونگ هو رو برای محافظت از تو گذاشت ولی سونگ هو به ما خیانت کرد و بعد از مرگ پدرت اومدو داستانو به تو گفت اما نمیدونم واسه چی
ات: اگه پیداش کنا خودم به حسابش میرسم
م/ا: مگه میدونی واسه چی
ات: فکر کنم میدونم... اون میخواست به من نزدیک بشه باهام ازدواج کنه تا وقتی که منو کشت داراییمونو به دست بیاره
م/ا: پسر عوضی بهم گفته بود اگه خوب ازت محافظت کرد اجازه بدم در اینده باهات ازدواج کنه
ات: خوب من دیگه این شغلو نمیخوام بر میگردم سر کار میکاپم ولی پلیس
م/ا: من با یه وکیل صحبت کردم دیگه خطری نیست با نامه ای که برای دادگاه نوشتیم میتونیم عادی زندگی کنیم
ات: عالیه ولی میخوام جای سالن رو عوض کنم
م/ا: چرا
ات: نمیخوام یه نفر جامو پیدا کنه حداقل شده برای یه مدت یا همیشه تا آبا از اسیاب بیفته
م/ا: هر جور راحتی منم باهات تو سالن کار نیکنم به هر حال من مدل خوبیم
ات: صد در صد
فلش بک به چند ما بعد
نامجون: کوک کجا با این عجله
کوک: حالم بهتره دیگه میرم یه جایی
نامجون: میدونم کجا میری ولی مراقب باش زیاد بهش فکر نکن در ضمن تا یک سال مرخصی داریم هنوز وقت هست
کوک: میدونم مراقبم خداحافظ
ته: منم باهات میام
کوک: لازم نکرده (بچه هنوز با ته قهره)
ته: باشه ولی با من قهر نکن مجبور بودم
کوک: هوف من رفتم
ته: کار اضافه ای انجام نده
کوک: به تو مربوط نیست من رفتم
ته: مودب باش پسر بد
کوک: هههه شب تو خیارشور خوابیدی؟
کوک رفت
ات: اگه پیداش کنا خودم به حسابش میرسم
م/ا: مگه میدونی واسه چی
ات: فکر کنم میدونم... اون میخواست به من نزدیک بشه باهام ازدواج کنه تا وقتی که منو کشت داراییمونو به دست بیاره
م/ا: پسر عوضی بهم گفته بود اگه خوب ازت محافظت کرد اجازه بدم در اینده باهات ازدواج کنه
ات: خوب من دیگه این شغلو نمیخوام بر میگردم سر کار میکاپم ولی پلیس
م/ا: من با یه وکیل صحبت کردم دیگه خطری نیست با نامه ای که برای دادگاه نوشتیم میتونیم عادی زندگی کنیم
ات: عالیه ولی میخوام جای سالن رو عوض کنم
م/ا: چرا
ات: نمیخوام یه نفر جامو پیدا کنه حداقل شده برای یه مدت یا همیشه تا آبا از اسیاب بیفته
م/ا: هر جور راحتی منم باهات تو سالن کار نیکنم به هر حال من مدل خوبیم
ات: صد در صد
فلش بک به چند ما بعد
نامجون: کوک کجا با این عجله
کوک: حالم بهتره دیگه میرم یه جایی
نامجون: میدونم کجا میری ولی مراقب باش زیاد بهش فکر نکن در ضمن تا یک سال مرخصی داریم هنوز وقت هست
کوک: میدونم مراقبم خداحافظ
ته: منم باهات میام
کوک: لازم نکرده (بچه هنوز با ته قهره)
ته: باشه ولی با من قهر نکن مجبور بودم
کوک: هوف من رفتم
ته: کار اضافه ای انجام نده
کوک: به تو مربوط نیست من رفتم
ته: مودب باش پسر بد
کوک: هههه شب تو خیارشور خوابیدی؟
کوک رفت
۳.۵k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.