پارت ٢٠ صدای ماه(^ -)
پارت ٢٠ صدای ماه(^_-)
و دکتر رفت بچه رو سقد کرد و اومد بیرون
دکتر:بچتون رو همونطور که گفتین از دست دادین
و همسرتون تا چند دقیقه دیگه بهوش میاد
که جیمین و اعضا پیش هم نشسته بودن که یهویی ات
بهوش اومد
جیمین:حالت خوبهه
ات:خوبم عزیزم(اروم
ات:راستییییی بچمممممممممم
جیمین:عزیزم اروم باش
ات:بگو دیگهه
جیمین:دکتر گفت یا میتونم همسرتون رو نجات بدم یا یچتون منم تورو انتخاب کردم
ات:با لبخند کوچولو به جیمین نگاه کرد و فهمید جیمین از اون ناراحت تره و خواست حالش رو خوب کنخ
ات:عزیزم ناراحت نباش ما سومی رو داریم و اشکالی نداره باش عزیزم
جیمین:باش عجقم
کوک:اههه حالم بهم خورد
ات:ساکت
کوک:جیحححححححححححححح
و مرخص شد و سومی اومد بغلم
سومی:مامانم ناراحت نشو خب تو منو داری
ات:کوچولوم باشیهههه
و دکتر رفت بچه رو سقد کرد و اومد بیرون
دکتر:بچتون رو همونطور که گفتین از دست دادین
و همسرتون تا چند دقیقه دیگه بهوش میاد
که جیمین و اعضا پیش هم نشسته بودن که یهویی ات
بهوش اومد
جیمین:حالت خوبهه
ات:خوبم عزیزم(اروم
ات:راستییییی بچمممممممممم
جیمین:عزیزم اروم باش
ات:بگو دیگهه
جیمین:دکتر گفت یا میتونم همسرتون رو نجات بدم یا یچتون منم تورو انتخاب کردم
ات:با لبخند کوچولو به جیمین نگاه کرد و فهمید جیمین از اون ناراحت تره و خواست حالش رو خوب کنخ
ات:عزیزم ناراحت نباش ما سومی رو داریم و اشکالی نداره باش عزیزم
جیمین:باش عجقم
کوک:اههه حالم بهم خورد
ات:ساکت
کوک:جیحححححححححححححح
و مرخص شد و سومی اومد بغلم
سومی:مامانم ناراحت نشو خب تو منو داری
ات:کوچولوم باشیهههه
۲.۲k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.