اتیش عشق❤️
اتیش عشق❤️
P: 2
ا/ت:کلید ماشینو برداشتم رفتم بیرون ددیم داشت با نگهبان صحبت میکرد ددی!
پ ا/ت :بله نور من
ا/ت:هیچی خسته نباشی
پ ا/ت:ن عزیز دل بابا خستگی چی راستی آماده شدی جایی میری؟
ا/ت:بله ددی میخوام با لیا اینا بریم بیرون
پ ا/ت : باشه قشنگم مواظب خودت باش
ا/ت:چشم ددی
ا/ت:رفتم سوار ماشین شدم روشنش کردم رفتم طرف خونه صوفی اینا زنگش زدم
صوفی : الوو ا/ت
ا/ت : الو بیب دارم میام خونتون حاضری دیگه؟
صوفی : البته ک اره منم میام جلو در
ا/ت:اوکی فلا
صوفی:بای
ا/ت: رسیدم جلو در خونه صوفی و از ماشین پیاده شدم داشتم صوفی و صدا میزدم صوفیییی؟
صوفی : اومدم بیب پریدم تو بغلش
ا/ت:دلم خیلی واست تنگ شده بود..هق...هق
صوفی : منم حالا بیخیال بغض بریم سوار شیم بچه ها جلو شهر بازی منتظرن
ا/ت : اوکی بیب بریم
چند مین گذشت و ا/ت و صوفی رسیدن.
لیا: چطورین بیبی فیس ها
ا/ت : خوبیم تو چطوری منگل من
لیا : شما رو دیدم عالی شدم
صوفی و تاکی: ما اینجا نخودیم (همزمان گفتن )
لیا و ا/ت: البته ک ن بچه ها بریم تو شهر بازی؟
همه گفتن اره اره بریم و رفتن
ادامش یکم طول میکشه بزارم چون باید فک کنم واسش
P: 2
ا/ت:کلید ماشینو برداشتم رفتم بیرون ددیم داشت با نگهبان صحبت میکرد ددی!
پ ا/ت :بله نور من
ا/ت:هیچی خسته نباشی
پ ا/ت:ن عزیز دل بابا خستگی چی راستی آماده شدی جایی میری؟
ا/ت:بله ددی میخوام با لیا اینا بریم بیرون
پ ا/ت : باشه قشنگم مواظب خودت باش
ا/ت:چشم ددی
ا/ت:رفتم سوار ماشین شدم روشنش کردم رفتم طرف خونه صوفی اینا زنگش زدم
صوفی : الوو ا/ت
ا/ت : الو بیب دارم میام خونتون حاضری دیگه؟
صوفی : البته ک اره منم میام جلو در
ا/ت:اوکی فلا
صوفی:بای
ا/ت: رسیدم جلو در خونه صوفی و از ماشین پیاده شدم داشتم صوفی و صدا میزدم صوفیییی؟
صوفی : اومدم بیب پریدم تو بغلش
ا/ت:دلم خیلی واست تنگ شده بود..هق...هق
صوفی : منم حالا بیخیال بغض بریم سوار شیم بچه ها جلو شهر بازی منتظرن
ا/ت : اوکی بیب بریم
چند مین گذشت و ا/ت و صوفی رسیدن.
لیا: چطورین بیبی فیس ها
ا/ت : خوبیم تو چطوری منگل من
لیا : شما رو دیدم عالی شدم
صوفی و تاکی: ما اینجا نخودیم (همزمان گفتن )
لیا و ا/ت: البته ک ن بچه ها بریم تو شهر بازی؟
همه گفتن اره اره بریم و رفتن
ادامش یکم طول میکشه بزارم چون باید فک کنم واسش
۱۱.۹k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.