عشق پرحاشیه.6
پارت 6
ارسلان
داشتم میرفتم تو شرکت که دیدیم
دیانا به یه پسره رفت تو شرکت
هم تعجب کردم هم
عصبانی شدم که چرا با یه پصر امده/داش هنو دو روزه که غیرتی بازی تو شروع کردیاااا\
دیانا
قرار شد که امروز با پارسا/بچه ها من انیکی پارت گفتم امید اشتباهی بود همین پارسای خودمونه/
بریم شرکت ببینیم این ارسلان اون یا نه
رفتیم تو رفتیم اتاق من هنو ارسلان
نیومده بود
یکم گذشت که تلفن زنگ خورد برداشتم
ارسلان بود
مکالمه ی ارسیو دیا
ارسی. سلام خوبی
دیا. مرسی خوبم تو خوبی
ارسی.اره خوبم
یه لحه بیا اتاقم کارت دارم
دیا. راستی ارسلان
من یه دوستی دارم که میخواد تو رو ببینه
ارسی. همون که باهات امد
دیا. اره ولی تو ع کجا میدونی
ارسی. حالا میگم پاشی بیاین
دیا. بش امدیم
با پارسا پاشدیم رفتیم
در دم رفتیم تو
دیا. سلام
ارسی. سلام دوستت کو
پارسا. به به عاقا ارسلان
ارسی. صداش برام اشنا بود
سرمو اوردم بالا که دیدم
پارسا
ارسی.ذوقققق
پارسا.ذوققق
ارسی. همدیگرو بغل کردیم و
سلام و احوال پرسی و اینا
که دیدم دیانا
داره با تعجب نگاه میکنه
ارسی. چیزی شده
دیا. نه
خو را انطوری نگاه میکنی
دیا. به اسکل بازی شما دارم
نگاه میکنم
رسی. بیشور
پارسا. ارسلانننن عه
ارسی. چیه خخ
پارسا. مثلا دختر عمومه ها
ارسی. واقعا
دیا. با اجازتون
ارس.اصلا باورم نمیشه
پارسا. باید باورت بشه دیه
چیکار کنم
دیانا
بعد کلی حرف و اینا
که دیگه دیدیم دیه
وقت عکاسی من بود
ارسلان گفت............
دوستان ببخشید دیر شد
اگه خوشتون امد لایک و لامنک بزارید برام
خیلیی خیلی دوستون دارم
تا پارت بعد بای
بوس بهتون
ارسلان
داشتم میرفتم تو شرکت که دیدیم
دیانا به یه پسره رفت تو شرکت
هم تعجب کردم هم
عصبانی شدم که چرا با یه پصر امده/داش هنو دو روزه که غیرتی بازی تو شروع کردیاااا\
دیانا
قرار شد که امروز با پارسا/بچه ها من انیکی پارت گفتم امید اشتباهی بود همین پارسای خودمونه/
بریم شرکت ببینیم این ارسلان اون یا نه
رفتیم تو رفتیم اتاق من هنو ارسلان
نیومده بود
یکم گذشت که تلفن زنگ خورد برداشتم
ارسلان بود
مکالمه ی ارسیو دیا
ارسی. سلام خوبی
دیا. مرسی خوبم تو خوبی
ارسی.اره خوبم
یه لحه بیا اتاقم کارت دارم
دیا. راستی ارسلان
من یه دوستی دارم که میخواد تو رو ببینه
ارسی. همون که باهات امد
دیا. اره ولی تو ع کجا میدونی
ارسی. حالا میگم پاشی بیاین
دیا. بش امدیم
با پارسا پاشدیم رفتیم
در دم رفتیم تو
دیا. سلام
ارسی. سلام دوستت کو
پارسا. به به عاقا ارسلان
ارسی. صداش برام اشنا بود
سرمو اوردم بالا که دیدم
پارسا
ارسی.ذوقققق
پارسا.ذوققق
ارسی. همدیگرو بغل کردیم و
سلام و احوال پرسی و اینا
که دیدم دیانا
داره با تعجب نگاه میکنه
ارسی. چیزی شده
دیا. نه
خو را انطوری نگاه میکنی
دیا. به اسکل بازی شما دارم
نگاه میکنم
رسی. بیشور
پارسا. ارسلانننن عه
ارسی. چیه خخ
پارسا. مثلا دختر عمومه ها
ارسی. واقعا
دیا. با اجازتون
ارس.اصلا باورم نمیشه
پارسا. باید باورت بشه دیه
چیکار کنم
دیانا
بعد کلی حرف و اینا
که دیگه دیدیم دیه
وقت عکاسی من بود
ارسلان گفت............
دوستان ببخشید دیر شد
اگه خوشتون امد لایک و لامنک بزارید برام
خیلیی خیلی دوستون دارم
تا پارت بعد بای
بوس بهتون
۳۱.۰k
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.