ولیعهد بزرگ کره
پارت ۳
ویو ا.ت
بعد از شنیدن حرف های پدر و اینکه بزودی میخواد من ازدواج کنم حالا با ولیعهد یا هرکس دیگه ای با گریه از سالن غذا خوری زدم بیرون و رفتم داخل اتاقم و در رو قفل کردم و خودمو. و تخت پرت کردم و شروع کردم به گریه کردن
صدای در زدن رو شنیدم
٪ا.ت...اون تویی؟ در رو باز کن
برو نمیخوام ببینمت(گریه)
٪ا.ت در رو باز کن
برو پیش پدرت...معلومه خیلی دوستت داره...
٪میدونی که کلید یدک دارم..... همین حالا در رو باز کن
از دم در اتاقم برو
٪خودت خواستی(با کلید یدک در رو باز کرد و رفت داخل اتاق) هی....این چه حال و روزیه؟؟؟ دختر دوک جیانگ چرا باید اینطوری گریه کنه؟
برو بیرون....
٪پاشو ببینم....پدر که نگفت حتما تو با ولیعهد ازدواج میکنی....گفت یه مهمونیه برای انتخاب همسر ولیعهد....کل اشراف زاده های کشور اونجان...از کجامعلوم تو همسر ولیعهد میشی؟
شانسو چه دیدی؟ یه موقع دیدی منو انتخاب کرد
٪نگران نباش همچین چیزی نمیشه...کل دخترای کشور برای همشر ولیعهد شدن صف میکشن بعد تو نمیخوای زن ولیعهد بشی!!!خدایا خودت به خواهرم عقل بده
برو بیرون....اصلا اینجا چیکار داری؟ اومدی نمک به زخمم بپاشی؟
٪نه اینجام که بگم پاشی لباست رو عوض کنی بری یکم هواخوری بدو برو
باشه میرم حالا برو نمیخوام ببینمت
٪خود دانی....بعدا که امپراطوریس شدی میبینمت
برو گمشو جیمان
٪خدافظ
گریه رو تموم کردم و بعد از رفتن جیمان لباسم رو عوض کردم و با می بی (اسب ا.ت) رفتم بیرون
ویو ته
امروز بحث ازدواجم وسط کشیده شد و بهم گفتن باید توی مراسم فردا همسرم رو انتخاب کنم...عصبانی از این موضوع لباسم رو عوض کردم با جومی(اسب ته) از قصر زدم بیرون
اسلاید دوم لباس ته برای بیرون رفتن
اسلاید سوم لباس ا.ت برای بیرون رفتن
اسلاید چهارم کفش ا.ت برای بیرون رفتن
ادامه دارد
ویو ا.ت
بعد از شنیدن حرف های پدر و اینکه بزودی میخواد من ازدواج کنم حالا با ولیعهد یا هرکس دیگه ای با گریه از سالن غذا خوری زدم بیرون و رفتم داخل اتاقم و در رو قفل کردم و خودمو. و تخت پرت کردم و شروع کردم به گریه کردن
صدای در زدن رو شنیدم
٪ا.ت...اون تویی؟ در رو باز کن
برو نمیخوام ببینمت(گریه)
٪ا.ت در رو باز کن
برو پیش پدرت...معلومه خیلی دوستت داره...
٪میدونی که کلید یدک دارم..... همین حالا در رو باز کن
از دم در اتاقم برو
٪خودت خواستی(با کلید یدک در رو باز کرد و رفت داخل اتاق) هی....این چه حال و روزیه؟؟؟ دختر دوک جیانگ چرا باید اینطوری گریه کنه؟
برو بیرون....
٪پاشو ببینم....پدر که نگفت حتما تو با ولیعهد ازدواج میکنی....گفت یه مهمونیه برای انتخاب همسر ولیعهد....کل اشراف زاده های کشور اونجان...از کجامعلوم تو همسر ولیعهد میشی؟
شانسو چه دیدی؟ یه موقع دیدی منو انتخاب کرد
٪نگران نباش همچین چیزی نمیشه...کل دخترای کشور برای همشر ولیعهد شدن صف میکشن بعد تو نمیخوای زن ولیعهد بشی!!!خدایا خودت به خواهرم عقل بده
برو بیرون....اصلا اینجا چیکار داری؟ اومدی نمک به زخمم بپاشی؟
٪نه اینجام که بگم پاشی لباست رو عوض کنی بری یکم هواخوری بدو برو
باشه میرم حالا برو نمیخوام ببینمت
٪خود دانی....بعدا که امپراطوریس شدی میبینمت
برو گمشو جیمان
٪خدافظ
گریه رو تموم کردم و بعد از رفتن جیمان لباسم رو عوض کردم و با می بی (اسب ا.ت) رفتم بیرون
ویو ته
امروز بحث ازدواجم وسط کشیده شد و بهم گفتن باید توی مراسم فردا همسرم رو انتخاب کنم...عصبانی از این موضوع لباسم رو عوض کردم با جومی(اسب ته) از قصر زدم بیرون
اسلاید دوم لباس ته برای بیرون رفتن
اسلاید سوم لباس ا.ت برای بیرون رفتن
اسلاید چهارم کفش ا.ت برای بیرون رفتن
ادامه دارد
۲.۱k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.