پارت⁶⁰
پارت⁶⁰
.....................
جیمین " وای بسه دیگه
رسیدیم پیاده شدیم دورو برو نگا کردم رو کردم به اونا دوباره یه چیزی پچ پچ کردن و جونگ کوک اومد دستمو گرفت با خودش برد داخل که وایسادم
؛؛ ببینم گروگانم یا چی؟ خودم میتونم بیام
_ گوش کن اینایی که قراره بیان باهات نه شوخی میکنن نه حرفیو الکی میزنن پس سعی کن جایه مزه پروندن و تیکه انداختن باهاشون حرف نزنی درحد یه سلام باشه
؛؛ لازم نیست بهم بگی چیکار کنم چیکار نکنم اگه به اینه که با مافیاها حرف نزنم که تورو اصن نگاهم نمیکردم
متوجه شد چی گفتم اخم کرد و دستمو کشید
با خودش برد داخل و پرت ترین جایه رستوران نشستیم خواستم برم بغل دست جیمین بشینم که دوباره دستمو کشید بغل خودش نشوندم
_ بگیر بشین همینجا صداتم در نیاد
؛؛ برایه بار هزارم لازم نکرده بهم بگی چیکار کنم چیکار نکنم
_ لازمه !
؛؛ نخیر لازم نیست
_ هست
؛؛ نیست
تهیونگ " بخدا یکم دیگه پیش بره هم سر جونگ کوک و هم سر تورو و هم سر خودمو میکوبم به دیوار
؛؛ رو دختر مردم دست بلند میکنیییی خجالت نمیکشیی
تهیونگ " یونا جون هرکی دوس داری بس کننن بخدا الان میزنم زیر گریه از دستتون
؛؛ باشه ساکت شدم
همه ساکت بودیم که چهارتا مرد اومدن سمت میز ما انگار هامونایی بودن که جونگ کوک درموردشون حرف میزد
چرا اینا اینقدر گنده هستن؟ من خیلی قد کوتاهم یا اینا خیلی نرده بونن؟ بهم برخورد اومدن نشستن پیشمون که جونگ کوک بیشتر بهم چسبید نگاش کردم نگام کرد اروم بهش گفتم داری چه غلطی میخوری اهمیتی نداد و شروع کرد باهاشون حرف زدن یهو یادم اومد قرار بود یواشکی به سوهو زنگ بزنم خودمو جم کردم و لبخند ضایعی زدم
؛؛ جونگ کوک
_ بله عزیزم
چشمام چهارتا شد ولی سریع غضیه رو گرفتم
؛؛ من میرم سرویس یه ابی به صورتم بزنم میام
_ باشه برو
بغل گوشم اروم گفت
_ اگه بیشتر از پنج دقیقه طول بکشه میام دنبالت
؛؛ اها تاثیر گذار بود
بلند شدم سریع خودمو به سرویس رسوندم رفتم داخل و منتظر موندم یکی بیاد داخل تا گوشیشو بگیرم زنگ بزنم
یکی اومد داخل
؛؛ ببخشید خانم
"" بله بفرمایید
؛؛ میتونم با گوشیتون به یکی زنگ بزنم اخه گوشیم شارژش تموم شده
"" عا خیلی معذرت میخوام ولی نمیتونم
؛؛ چرا؟
"" اقایی که پشت در منتظرتون هست گفتن
؛؛ اها باشه خیلی ممنون
حسابی ضایع شدم از کجا فهمید؟ نکنه از دهنم در رفته و خودم نفهمیدم ؟ از سرویس اومدم بیرون که یهو یکی هولم داد که خوردم به دیوار سرمو بلند کردم جونگ کوک بود
؛؛ ایی کمرم درد گرفت چته
_ منو چی فرض کردی ها؟ فک کردی نمیفهمم چه نقشه ای تو اون مغز فندوقیت داری؟
؛؛ اولن من تورو هویج فرض میکنم دومن نقشه چیه درباره چی حرف میزنی
_ خوب میدونستم وقتی میری سرویس میخوای یه غلطی بکنی
؛؛ چی میگی عه من کاری نکردم
تهیونگ " چیشده؟
تهیونگ اومد رفتم پشت تهیونگ و دستشو گرفتم کلی بازی در اوردم تا بیخیال بشه
؛؛ خوب شد اومدی این بهم گیر داده بود هی دعوام میکرد بیا تهیونگ اومد نجاتم داد از دست توعه غرغرو
_ چی؟ .. وای خدا نجاتم بده تو ؟ .. الان شدم غرغرو؟
؛؛ از اول بودی
تهیونگ " بس کنیننن هیچی نمیفهمم از حرفاتون بیایین بریم
.....................
جیمین " وای بسه دیگه
رسیدیم پیاده شدیم دورو برو نگا کردم رو کردم به اونا دوباره یه چیزی پچ پچ کردن و جونگ کوک اومد دستمو گرفت با خودش برد داخل که وایسادم
؛؛ ببینم گروگانم یا چی؟ خودم میتونم بیام
_ گوش کن اینایی که قراره بیان باهات نه شوخی میکنن نه حرفیو الکی میزنن پس سعی کن جایه مزه پروندن و تیکه انداختن باهاشون حرف نزنی درحد یه سلام باشه
؛؛ لازم نیست بهم بگی چیکار کنم چیکار نکنم اگه به اینه که با مافیاها حرف نزنم که تورو اصن نگاهم نمیکردم
متوجه شد چی گفتم اخم کرد و دستمو کشید
با خودش برد داخل و پرت ترین جایه رستوران نشستیم خواستم برم بغل دست جیمین بشینم که دوباره دستمو کشید بغل خودش نشوندم
_ بگیر بشین همینجا صداتم در نیاد
؛؛ برایه بار هزارم لازم نکرده بهم بگی چیکار کنم چیکار نکنم
_ لازمه !
؛؛ نخیر لازم نیست
_ هست
؛؛ نیست
تهیونگ " بخدا یکم دیگه پیش بره هم سر جونگ کوک و هم سر تورو و هم سر خودمو میکوبم به دیوار
؛؛ رو دختر مردم دست بلند میکنیییی خجالت نمیکشیی
تهیونگ " یونا جون هرکی دوس داری بس کننن بخدا الان میزنم زیر گریه از دستتون
؛؛ باشه ساکت شدم
همه ساکت بودیم که چهارتا مرد اومدن سمت میز ما انگار هامونایی بودن که جونگ کوک درموردشون حرف میزد
چرا اینا اینقدر گنده هستن؟ من خیلی قد کوتاهم یا اینا خیلی نرده بونن؟ بهم برخورد اومدن نشستن پیشمون که جونگ کوک بیشتر بهم چسبید نگاش کردم نگام کرد اروم بهش گفتم داری چه غلطی میخوری اهمیتی نداد و شروع کرد باهاشون حرف زدن یهو یادم اومد قرار بود یواشکی به سوهو زنگ بزنم خودمو جم کردم و لبخند ضایعی زدم
؛؛ جونگ کوک
_ بله عزیزم
چشمام چهارتا شد ولی سریع غضیه رو گرفتم
؛؛ من میرم سرویس یه ابی به صورتم بزنم میام
_ باشه برو
بغل گوشم اروم گفت
_ اگه بیشتر از پنج دقیقه طول بکشه میام دنبالت
؛؛ اها تاثیر گذار بود
بلند شدم سریع خودمو به سرویس رسوندم رفتم داخل و منتظر موندم یکی بیاد داخل تا گوشیشو بگیرم زنگ بزنم
یکی اومد داخل
؛؛ ببخشید خانم
"" بله بفرمایید
؛؛ میتونم با گوشیتون به یکی زنگ بزنم اخه گوشیم شارژش تموم شده
"" عا خیلی معذرت میخوام ولی نمیتونم
؛؛ چرا؟
"" اقایی که پشت در منتظرتون هست گفتن
؛؛ اها باشه خیلی ممنون
حسابی ضایع شدم از کجا فهمید؟ نکنه از دهنم در رفته و خودم نفهمیدم ؟ از سرویس اومدم بیرون که یهو یکی هولم داد که خوردم به دیوار سرمو بلند کردم جونگ کوک بود
؛؛ ایی کمرم درد گرفت چته
_ منو چی فرض کردی ها؟ فک کردی نمیفهمم چه نقشه ای تو اون مغز فندوقیت داری؟
؛؛ اولن من تورو هویج فرض میکنم دومن نقشه چیه درباره چی حرف میزنی
_ خوب میدونستم وقتی میری سرویس میخوای یه غلطی بکنی
؛؛ چی میگی عه من کاری نکردم
تهیونگ " چیشده؟
تهیونگ اومد رفتم پشت تهیونگ و دستشو گرفتم کلی بازی در اوردم تا بیخیال بشه
؛؛ خوب شد اومدی این بهم گیر داده بود هی دعوام میکرد بیا تهیونگ اومد نجاتم داد از دست توعه غرغرو
_ چی؟ .. وای خدا نجاتم بده تو ؟ .. الان شدم غرغرو؟
؛؛ از اول بودی
تهیونگ " بس کنیننن هیچی نمیفهمم از حرفاتون بیایین بریم
۲۱.۲k
۰۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.