اگه عاشقم بودی / lf you loved me
part:13
به صدای بلندی که تقریبا مثل صدای در بود از خواب پرید
با همون زنی که اون موقع دیده بود رو در رو شد
-هرزه پاشو باید بری
+هرزه همه وجودته
-باشه باشه خانم پاک و معصوم خوب شد؟پاشو
+بریم کجا؟
-دال هواس
+من بدون تهیونگ نمیام..باید اول اونو ببینم
-فکر نکنم اقای کیم بخواد ببینتتا
+برای؟
-با یکی رابطه داشته
+چی؟! ول..
با صدای مرد هیکلی ای که اون طرف بود نتونست حرفشو تموم کنه
-جنده خانم پاشو
دوتا مرد اومدن یکیشون جنی رو گرفت یکی دیگشون یه دستمال جلوی دهنش گذاشت
کم کم داشت حست بی هوشی بهش دست میداد که با صدای اشنا کمی به خودش اومد
-ولش کنید
مرد سریعا دستمال رو از صورت جنی برداشت و اون یکی مرد جنی رو ول کرد و هردوتاشون تعظیم کردن
+ته..تهیونگ؟
با خالی شدن زیر پاهاش نتونست تعادلش رو حفظ کنه و افتاد زمین
تهیونگ سریعا جنی رو براید استایل بغل کرد و رو به نوچه هاش شد
-با اجازه ی کی داشتین میبردینش دال هواس؟
جوابی نگرفت..این بار بلند تر گفت
-گفتم با اجازه ی کی داشتین میبردینش؟
صدای همون زنی که اون طرف بود اومد که داشت با یه زن دیگه حرف میزد
-بالاخره اقای کیم با یکی دیگه رابطه ی جنسی داشته
تهیونگ به اسونی صداشو شنید..
لعنتی به زات خودش فرستاد و جنی رو به سمت اتاق خودش برد
.....................................
اروم چشماشو باز کرد
با دیدن جایی که بود تعجب کرد
اون دال هواس بود؟
با دیدن تهیونگ به خودش اومد
-بیدار شدی پرنسس؟
+پرنسس؟
تهیونگ سری تکون داد و انتهای تخت نشست
جنی کمی خودش رو جمع کرد و لب زد
+ما دال هواسیم؟
تهیونگ با پوزخنده جواب داد
-نوچ
چشمای جنی از خوشحالی برق زد
-اما زیاد امیدوار نباش اگه دختر خوبی نباشی ..
+باشه باشه باشه..میشه یه چیزی بپرسم؟!
-بپرس ولی قول نمیدم جواب بدم..
+تو..ت..تو..
تهیونگ به خوبی از مِن مِن جنی فهمید که میخاد درمورد رابطش با یجی بپرسه
-نداشتم..
جنی با تعجب به تهیونگ خیره شد
-باهاش رابطه نداشتم
جنی سری تکون داد
-جنی
+هوم؟
جنی گفت و مقداری از اب روی میز خورد
-میخوام به عنوان زنم به یه جایی ببرمت
قطره ابی توی گلوی جنی افتاد،جنی چند بار پشت سر هم سرفه کرد
+چی؟کجا؟
- تو کاریت نباشه..ساعت 12 شب خدمتکارا پیشت میان لباساتو میارن ..میپوشیشون و میکاپیرستا میکاپت میکنن..وقتی کارات تموم شد میری پیش پسری که دم در وایساده اسم رمز blak هستش ..بهش میگی اون میارتت پیش من..تو حیاط پشتیش منتظرتم..
+باشه
-خوبه الان 2 ساعت وقت داری ..استراحت کن ..من میرم
-باشه
تهیونگ لبشو گاز گرفت و از در رفت بیرون
جنی هم بعد از رفتش تصمیم گرفت بخوابه
...................
ساعت 11:20 دقیقه با صدای خدمتکارا بیدار شد
-از طرف اقای کیم اومدیم
+عا..باشه
-لطفا روی صندلی بشینید
جنی روی صندلی نشست و میکاپیرستا تا ساعت 11:45 دقیقه در حال میکاپ بودن
با پایان میکاپ میکاپیرستا رفتن و جنی لباسی که روی میز بود رو پوشید..
لباسی با رنگ مشکی که تا قبل زانوش بود و البته جذب رو پوشید و کفش های پاشنه اش رو هم پوشید و در اخر پالتوش رو پوشید..عطر تلخی سردی که روی میز بود رو زد و به سمت در حرکت کرد
................
خب نظرتون درباره ی این پارت چی بود؟
درخاستی ای چیزی؟
شرط پارت بعد:
10لایک
10 کامنت
به صدای بلندی که تقریبا مثل صدای در بود از خواب پرید
با همون زنی که اون موقع دیده بود رو در رو شد
-هرزه پاشو باید بری
+هرزه همه وجودته
-باشه باشه خانم پاک و معصوم خوب شد؟پاشو
+بریم کجا؟
-دال هواس
+من بدون تهیونگ نمیام..باید اول اونو ببینم
-فکر نکنم اقای کیم بخواد ببینتتا
+برای؟
-با یکی رابطه داشته
+چی؟! ول..
با صدای مرد هیکلی ای که اون طرف بود نتونست حرفشو تموم کنه
-جنده خانم پاشو
دوتا مرد اومدن یکیشون جنی رو گرفت یکی دیگشون یه دستمال جلوی دهنش گذاشت
کم کم داشت حست بی هوشی بهش دست میداد که با صدای اشنا کمی به خودش اومد
-ولش کنید
مرد سریعا دستمال رو از صورت جنی برداشت و اون یکی مرد جنی رو ول کرد و هردوتاشون تعظیم کردن
+ته..تهیونگ؟
با خالی شدن زیر پاهاش نتونست تعادلش رو حفظ کنه و افتاد زمین
تهیونگ سریعا جنی رو براید استایل بغل کرد و رو به نوچه هاش شد
-با اجازه ی کی داشتین میبردینش دال هواس؟
جوابی نگرفت..این بار بلند تر گفت
-گفتم با اجازه ی کی داشتین میبردینش؟
صدای همون زنی که اون طرف بود اومد که داشت با یه زن دیگه حرف میزد
-بالاخره اقای کیم با یکی دیگه رابطه ی جنسی داشته
تهیونگ به اسونی صداشو شنید..
لعنتی به زات خودش فرستاد و جنی رو به سمت اتاق خودش برد
.....................................
اروم چشماشو باز کرد
با دیدن جایی که بود تعجب کرد
اون دال هواس بود؟
با دیدن تهیونگ به خودش اومد
-بیدار شدی پرنسس؟
+پرنسس؟
تهیونگ سری تکون داد و انتهای تخت نشست
جنی کمی خودش رو جمع کرد و لب زد
+ما دال هواسیم؟
تهیونگ با پوزخنده جواب داد
-نوچ
چشمای جنی از خوشحالی برق زد
-اما زیاد امیدوار نباش اگه دختر خوبی نباشی ..
+باشه باشه باشه..میشه یه چیزی بپرسم؟!
-بپرس ولی قول نمیدم جواب بدم..
+تو..ت..تو..
تهیونگ به خوبی از مِن مِن جنی فهمید که میخاد درمورد رابطش با یجی بپرسه
-نداشتم..
جنی با تعجب به تهیونگ خیره شد
-باهاش رابطه نداشتم
جنی سری تکون داد
-جنی
+هوم؟
جنی گفت و مقداری از اب روی میز خورد
-میخوام به عنوان زنم به یه جایی ببرمت
قطره ابی توی گلوی جنی افتاد،جنی چند بار پشت سر هم سرفه کرد
+چی؟کجا؟
- تو کاریت نباشه..ساعت 12 شب خدمتکارا پیشت میان لباساتو میارن ..میپوشیشون و میکاپیرستا میکاپت میکنن..وقتی کارات تموم شد میری پیش پسری که دم در وایساده اسم رمز blak هستش ..بهش میگی اون میارتت پیش من..تو حیاط پشتیش منتظرتم..
+باشه
-خوبه الان 2 ساعت وقت داری ..استراحت کن ..من میرم
-باشه
تهیونگ لبشو گاز گرفت و از در رفت بیرون
جنی هم بعد از رفتش تصمیم گرفت بخوابه
...................
ساعت 11:20 دقیقه با صدای خدمتکارا بیدار شد
-از طرف اقای کیم اومدیم
+عا..باشه
-لطفا روی صندلی بشینید
جنی روی صندلی نشست و میکاپیرستا تا ساعت 11:45 دقیقه در حال میکاپ بودن
با پایان میکاپ میکاپیرستا رفتن و جنی لباسی که روی میز بود رو پوشید..
لباسی با رنگ مشکی که تا قبل زانوش بود و البته جذب رو پوشید و کفش های پاشنه اش رو هم پوشید و در اخر پالتوش رو پوشید..عطر تلخی سردی که روی میز بود رو زد و به سمت در حرکت کرد
................
خب نظرتون درباره ی این پارت چی بود؟
درخاستی ای چیزی؟
شرط پارت بعد:
10لایک
10 کامنت
۱.۳k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.