ادامه پارت 4
: افرین دخترم
_: کجا موندیند مثلا خوبه رفتین یه اتاق ببینید هاااا.
: الان میایم.
: لورا عزیزم بیا بریم پایین الان بهمون شک می کنن.
لورا: چشم خاله.
ویو ادمین:
دو عدد ج... ن.. ده رفتن پایین پیش بقیه. 😂 چند مین بعد.
خدمتکار: خانوم غذا حاضره میز رو بچینم؟
: نه عزیزم. ات پاشو میز رو بچین خدمتکار خستس پاشو، پاشو یکم کار کن.
ات: چشم.
ویو ات: همیشه چون خدمتکار داشتیم من هیچ کاری رو نمی کردم ولی نمیدونم چرا امروز مادر کوک به من گفت میز رو بچینم.
ات میز رو چید. و همه رو صدا کرد همه رفتن سر میز نشستن. ات خواست بازم بره پیش کوک اما لورا و مادر پدصگ کوک زودتر اونجا رو اشغال کرده بودن.
ات هم رفت روبرو کوک نشست.
ویو ات: غذامو خوردم و راه افتادم سمت اتاق خودم و کوک.
بعد چن مین کوک هم اومد بالا.
کوک: او بیب پس اینجایی؟
ات: اوهوم. چی میخوای هوم؟
کوک: تورو می خوام.
ات: لورا که هست برو پیش اون.
کوک:.....
ببخشید که زیادی کم بود💜
شرایط پارت بعد: کامنت به دلخواه ــــ لایک به دلخواه ـــــ فالور به دلخواه 💜
سعی میکنم اگه شرطا رسید زود پارت بعد رو آپ کنم. 💜
فعلا بای بیب💜🤍
_: کجا موندیند مثلا خوبه رفتین یه اتاق ببینید هاااا.
: الان میایم.
: لورا عزیزم بیا بریم پایین الان بهمون شک می کنن.
لورا: چشم خاله.
ویو ادمین:
دو عدد ج... ن.. ده رفتن پایین پیش بقیه. 😂 چند مین بعد.
خدمتکار: خانوم غذا حاضره میز رو بچینم؟
: نه عزیزم. ات پاشو میز رو بچین خدمتکار خستس پاشو، پاشو یکم کار کن.
ات: چشم.
ویو ات: همیشه چون خدمتکار داشتیم من هیچ کاری رو نمی کردم ولی نمیدونم چرا امروز مادر کوک به من گفت میز رو بچینم.
ات میز رو چید. و همه رو صدا کرد همه رفتن سر میز نشستن. ات خواست بازم بره پیش کوک اما لورا و مادر پدصگ کوک زودتر اونجا رو اشغال کرده بودن.
ات هم رفت روبرو کوک نشست.
ویو ات: غذامو خوردم و راه افتادم سمت اتاق خودم و کوک.
بعد چن مین کوک هم اومد بالا.
کوک: او بیب پس اینجایی؟
ات: اوهوم. چی میخوای هوم؟
کوک: تورو می خوام.
ات: لورا که هست برو پیش اون.
کوک:.....
ببخشید که زیادی کم بود💜
شرایط پارت بعد: کامنت به دلخواه ــــ لایک به دلخواه ـــــ فالور به دلخواه 💜
سعی میکنم اگه شرطا رسید زود پارت بعد رو آپ کنم. 💜
فعلا بای بیب💜🤍
۹.۷k
۲۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.