دوست پسره 2soft
دوست پسره من***2
ا/ت: سلام اقای هونگ سان خوبی؟
هونگ: مرسی دخترم. خودت خوبی.هنوز مجردی؟
ا/ت:والا یه دوست پسر دارم. ببینم به کجا میرسه
هونگ: ایشالا که خیره .باشه دخترم مزاحمت نمیشم
ا/ت: مراحمید پدر جان. خدافظ
هونگ: خدافظ عزیزم
(در این حین کوک داشته نگاه میکرده و فکر کرده هونگ شوگر ددیه ات پس به دوس دختره قبلیش زنگ میزنه (تانیا)سریع میرسه کافه)
مکالمه ی کوک با تانیا*
کوک: سلام بیبی خوبی
تانیا: سلام ددی جونم. تویی. از من یادی کردی
کوک: اره بیب. همین الان میخوامت سریع بیا اینجا(لوکیشن داد)
تانیا: باشه عشقم اومدم.
پایان مکالمه**
ا/ت: سریع با اقایه هیونگ خدافظی کردم که دیدم کوک داره با تلفن حرف میزنه. با خودم گفتم فعلا صحبتش تموم شه بعد میرم .که دیدم یه دختره از ماشین پیاده میشه و میره کوکی و بغل میکنه و میبوسه
کوک: سلام عشقم. چطوری؟
تانیا: مرسی ددی خوبم. بریم تو کافه یا خونه ی من؟
کوک: بنظرم بریم خونه بهتره بیب. سوار شو بیبی
تانیا: باشه ددی.کوک تانیا رو براید استایل بغل کردو گذاشت تو ماشین
ا/ت: باورم نمیشد که کوک بخواد خیانت کنه
ا/ت: سلام اقای هونگ سان خوبی؟
هونگ: مرسی دخترم. خودت خوبی.هنوز مجردی؟
ا/ت:والا یه دوست پسر دارم. ببینم به کجا میرسه
هونگ: ایشالا که خیره .باشه دخترم مزاحمت نمیشم
ا/ت: مراحمید پدر جان. خدافظ
هونگ: خدافظ عزیزم
(در این حین کوک داشته نگاه میکرده و فکر کرده هونگ شوگر ددیه ات پس به دوس دختره قبلیش زنگ میزنه (تانیا)سریع میرسه کافه)
مکالمه ی کوک با تانیا*
کوک: سلام بیبی خوبی
تانیا: سلام ددی جونم. تویی. از من یادی کردی
کوک: اره بیب. همین الان میخوامت سریع بیا اینجا(لوکیشن داد)
تانیا: باشه عشقم اومدم.
پایان مکالمه**
ا/ت: سریع با اقایه هیونگ خدافظی کردم که دیدم کوک داره با تلفن حرف میزنه. با خودم گفتم فعلا صحبتش تموم شه بعد میرم .که دیدم یه دختره از ماشین پیاده میشه و میره کوکی و بغل میکنه و میبوسه
کوک: سلام عشقم. چطوری؟
تانیا: مرسی ددی خوبم. بریم تو کافه یا خونه ی من؟
کوک: بنظرم بریم خونه بهتره بیب. سوار شو بیبی
تانیا: باشه ددی.کوک تانیا رو براید استایل بغل کردو گذاشت تو ماشین
ا/ت: باورم نمیشد که کوک بخواد خیانت کنه
۶.۷k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.