فیک گنگ مافیایی سیاه ادامه پارت 21
_: اره میدونم...خب وقتی من فرار کردم از روی شناسنامه تو یه گذرنامه (منظورش پاسپورت هست) گرفتم و اون گوشی که به من دادی سیم کارتش به نام تو بود...به نام من نبود ممکن بود برای تو دردسر بشه...پس انداختمش دور...جایی رو نمشناختم که بتونم اونجا پناه بگیرم با یه تلفن عمومی به دوست قدیمم که توی ژاپن زندگی میکرد زنگ زدم که میخوام بیام به دیدنش...رفتم پیش اون و همه چی رو براش تعریف کردم رفیقم خودش قمارباز بود...اونم به من جا داد...یک ماه گذشت و سعی داشتم یه خونه برای خودم بگیرم برای همین با رفیقم چند باری باهم با چندتا کله گنده قمار کردم تا یه پولی دستم بیاد...که بعدش خبردار شدم که پدربزرگم مرده...همون موقع ها که مافیا بودم پدربزرگم با مافیا بودن مخالف بود...چون بابام هم بخاطر مافیا بودن جونش به خطر افتاد...ولی من به اصرار خودم مافیا شدم...چون فکر میکردم اگر مافیا باشم دیگه هیچ کس جرأت نمیکنه به افرادی که برام عزیزن اسیب برسونن...بعد رفیقم قاچاقی من رو فرستاد کره...شرکت های پدربزرگم هم هر کدومشون زیر دست یکی از دستیار های پدربزرگم افتاد...چون پدربزرگم قسم خورده بود اگه مافیا شدم هیچ کدوم از شرکت هاش رو به نام من نمیزنه... ولی خب حداقل وصیت نامش به دستم رسید...فقط انگار ویلا قدیمی پدرم و پولی که برای من کنار گذاشته بود به من رسید...منم اون ویلا رو با قیمت بالایی فروختم و پول هایی که بابام برام کنار گذاشته بود هم برداشتم و زیردست رفیقم برام یه قایق قاچاقی گیر اورد و من همراه بار اون قایق رفتم چین...
+: راستی نگفتی توی وصیت نامه پدربزرگت چی نوشته بود؟
_: خب مثل اینکه پدربزرگم اخر عمری دلش برام میسوزه و نوشته بود که توی ایتالیا برام یه آپارتمان دو طبقه بزرگ که یه طبقش تمام وسایل های یه خونه کامل رو داره و اون یکی طبقه گفته بود که برای کسب و کار درست استفاده کنم وگرنه توی اون دنیا حلالم نمیکنم...منم خودم از داشتن یه زندگی پر دردسر و مافیا بودن خسته شده بودم
+: ولی مقصر منه...بخاطر من تو مجبور شدی فرار کنی...و زندگیت به این وضع بیوفته...من...
🄲🄾🄽🅃🄸🄽🅄🄴🅂
+: راستی نگفتی توی وصیت نامه پدربزرگت چی نوشته بود؟
_: خب مثل اینکه پدربزرگم اخر عمری دلش برام میسوزه و نوشته بود که توی ایتالیا برام یه آپارتمان دو طبقه بزرگ که یه طبقش تمام وسایل های یه خونه کامل رو داره و اون یکی طبقه گفته بود که برای کسب و کار درست استفاده کنم وگرنه توی اون دنیا حلالم نمیکنم...منم خودم از داشتن یه زندگی پر دردسر و مافیا بودن خسته شده بودم
+: ولی مقصر منه...بخاطر من تو مجبور شدی فرار کنی...و زندگیت به این وضع بیوفته...من...
🄲🄾🄽🅃🄸🄽🅄🄴🅂
۵.۵k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.