گل بارونی
PART : ۴
ا.ت : چطور ممکنه !
سویون : ممکنه دیگه فدات شم متاسفم ک بهت نگفتم .
ا.ت : ن... نه عیبی نداره ( شوک )
سویون : هنوز گیجی 😂
ا.ت : 😂😂😂 ولی تهیونگ خبر داره ؟
سویون : از اینکه تو دوستمی ؟؟
ا.ت : اوهوم .
سویون : نه انقد سرش شلوغه ک ما همو سالی یه بار میبینیم .
ا.ت : آهان.
" چند روز بعد "
ا.ت : چند روز گذشت و از کمپانی خبری نیس داشتم از پنجره به ماه نگاه میکردم ک یهو سویون جیغ زد با استرس و ترس از اتاق خارج شدم ک دیدم سویون داره بالا پایین میپره .
ا.ت : چته سویون !
سویون : ا.تتتتتتتتت قبوووول شدیییییییی
ا.ت : چییییییییییییی ؟؟؟؟ واقعاااا ؟
سویون : آره دیوونه .
ا.ت : وویییییی آخ جووووووون.
ادامه دارد ....
ببخشید کمه کار دارم واستون میزارم ♡
ا.ت : چطور ممکنه !
سویون : ممکنه دیگه فدات شم متاسفم ک بهت نگفتم .
ا.ت : ن... نه عیبی نداره ( شوک )
سویون : هنوز گیجی 😂
ا.ت : 😂😂😂 ولی تهیونگ خبر داره ؟
سویون : از اینکه تو دوستمی ؟؟
ا.ت : اوهوم .
سویون : نه انقد سرش شلوغه ک ما همو سالی یه بار میبینیم .
ا.ت : آهان.
" چند روز بعد "
ا.ت : چند روز گذشت و از کمپانی خبری نیس داشتم از پنجره به ماه نگاه میکردم ک یهو سویون جیغ زد با استرس و ترس از اتاق خارج شدم ک دیدم سویون داره بالا پایین میپره .
ا.ت : چته سویون !
سویون : ا.تتتتتتتتت قبوووول شدیییییییی
ا.ت : چییییییییییییی ؟؟؟؟ واقعاااا ؟
سویون : آره دیوونه .
ا.ت : وویییییی آخ جووووووون.
ادامه دارد ....
ببخشید کمه کار دارم واستون میزارم ♡
۱.۷k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.