داستان کوتاه مینهو
#استری_کیدز
#مینهو
"یادته یک روز ازم پرسیدی، عشق رو چطور توصیف می کنم؟! خب منم توصیفش کردم، توصیفی که لبخندت، چشم هات، قلب تپنده ات، برق لب هات، عطر موهات، گرمای آغوشت، تن آرامشبخشت، همه رو به یک آن ازم گرفت، پشیمون نیستم، اما دلم می خواد بار دیگه طعم لب های درخشانت رو بچشم، ابر آسمون قرمز من!"
درحالی که با دستانی خونی به جسد عشق سابقش خیره شده بود، بوسه ای به لب های سرد او زد:)
#مینهو
"یادته یک روز ازم پرسیدی، عشق رو چطور توصیف می کنم؟! خب منم توصیفش کردم، توصیفی که لبخندت، چشم هات، قلب تپنده ات، برق لب هات، عطر موهات، گرمای آغوشت، تن آرامشبخشت، همه رو به یک آن ازم گرفت، پشیمون نیستم، اما دلم می خواد بار دیگه طعم لب های درخشانت رو بچشم، ابر آسمون قرمز من!"
درحالی که با دستانی خونی به جسد عشق سابقش خیره شده بود، بوسه ای به لب های سرد او زد:)
۱۳.۰k
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.