پارت 8
ویو ته
خیلی بارم عجیب بود به پسر میگفت هیون و اسم برای خیلی آشنا بود.
که با صدای کوکی به خودم اومدم.
کوک: ته ته کجای؟
ته: هان اینجام کارم داری؟
کوک: امروز میخوام با دوستم هیون و فیلیکس برم بیرون اگه اشکال نداره برم؟
ته: نه اسکال نداره برو، یه سوال میتونم بپرسم.
کوک: اره بپرس.
ته: اسم پدر هیون لی دونگ ووک نیست؟«اسم دیگه ای به ذهنم نرسید»
کوک: اره تو از کجا میدونی؟
ته: پدرش یکی از دوست های صمیمی بابام و پسر بزرگش شریک منه.
کوک: واقعا، دروغ که نمیگی؟
ته: مگه دروغ دارم بگم؟
کوک: نه نداری.«خنده»
ته:«خنده»
ادامه دارد..............
خیلی بارم عجیب بود به پسر میگفت هیون و اسم برای خیلی آشنا بود.
که با صدای کوکی به خودم اومدم.
کوک: ته ته کجای؟
ته: هان اینجام کارم داری؟
کوک: امروز میخوام با دوستم هیون و فیلیکس برم بیرون اگه اشکال نداره برم؟
ته: نه اسکال نداره برو، یه سوال میتونم بپرسم.
کوک: اره بپرس.
ته: اسم پدر هیون لی دونگ ووک نیست؟«اسم دیگه ای به ذهنم نرسید»
کوک: اره تو از کجا میدونی؟
ته: پدرش یکی از دوست های صمیمی بابام و پسر بزرگش شریک منه.
کوک: واقعا، دروغ که نمیگی؟
ته: مگه دروغ دارم بگم؟
کوک: نه نداری.«خنده»
ته:«خنده»
ادامه دارد..............
۳.۱k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.