پارت ۶(مافیای نجات من)
پارت ۶(مافیای نجات من)
ویو کوک
نمی دونم چرا دوست داشتم به دختره کمک کنم.
بعد از پیاده کردن جیمین و تهیونگ از دختره پرسیدم
کوک: اسمت چیه؟
ا.ت: کیم ا.ت هستم؟
کوک:اسم فشنگی داری اسم منم جئون جونکوک هست
ا.ت: اقای جئون خیلی ازتون ممنونم که کمکم کردین.
کوک: بامن راحت باش اقای جئون نگو بگو جونکوک
بعد از مکالمه مون رسیدیم بیمارستان و پیاده شدیم وارد اتاق دکتر شدیم دکتر هم دستم و پانسمان کرد و چند تا دارو داد دارو رو گرفتیم و خارج شدیم.
ا.ت: اقای جئون ببخشید اقای جونکوک چطوری میتونم این کمکتون رو جبران کنم
کوک: شمارتو میدی؟
ا.ت: میتونم نهار مهم. نتون کنم اینم شمارم فردا وقت دارین؟
کوک: اره
ا.ت: بازم ممنون اقای جونکوک فردا می بینمتون.
کوک: اقا نه جنکوک فردا میبینمت فعلا بای
ا.ت: باشه خدافظ
**ادامه دار**
ویو کوک
نمی دونم چرا دوست داشتم به دختره کمک کنم.
بعد از پیاده کردن جیمین و تهیونگ از دختره پرسیدم
کوک: اسمت چیه؟
ا.ت: کیم ا.ت هستم؟
کوک:اسم فشنگی داری اسم منم جئون جونکوک هست
ا.ت: اقای جئون خیلی ازتون ممنونم که کمکم کردین.
کوک: بامن راحت باش اقای جئون نگو بگو جونکوک
بعد از مکالمه مون رسیدیم بیمارستان و پیاده شدیم وارد اتاق دکتر شدیم دکتر هم دستم و پانسمان کرد و چند تا دارو داد دارو رو گرفتیم و خارج شدیم.
ا.ت: اقای جئون ببخشید اقای جونکوک چطوری میتونم این کمکتون رو جبران کنم
کوک: شمارتو میدی؟
ا.ت: میتونم نهار مهم. نتون کنم اینم شمارم فردا وقت دارین؟
کوک: اره
ا.ت: بازم ممنون اقای جونکوک فردا می بینمتون.
کوک: اقا نه جنکوک فردا میبینمت فعلا بای
ا.ت: باشه خدافظ
**ادامه دار**
۲۷۹
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.