pov:...ریکشن پسرای اسلیترین اگه
★وقتی ساعت ۲ شب بیدارشون میکنی و میگی بستنی میخوام★
تام:(محکم دستش رو دور کمرت حلقه میکنه و سرت رو توی سینش فشار میده تا ا/ت ساکت شه و بتونه بخوابه) *تام زیادی رمانتیکه...😂🤓*
متیو:(خمیازه میکشه و پوکر نگاهت میکنه) :«ا/ت واقعا؟ این وقت شب؟» (خلاصه با هزار تا بدبختی برات بستنی گیر میاره و تو هم خوشحال و خندان میپری بغلش و بستنیت رو میخوری🤓)
دریکو:«ا/ت قرار بخوابم...فردا برات میگیرم...» ا/ت:«همین الان میخوام!» دریکو:«ا/ت ساعت ۲ نصفه شبه!» *اخر مجبورش میکنی بخره و...* ا/ت:«یکم میخوای؟!» دریکو:«من فقط خواب میخوام...»
تئو:(اروم میره برات از فریزر بستنی میاره و پتو رو تا سرش میکشه بالا)
لورنزو:(لبخندی میزنه و میگه) :«من حرفی ندارم ولی این وقت شب؟!» ا/ت:«اره...🤓»
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ببخشید اگه بد شد♥ماچ به کلتونن😉
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
follow for more baby💚🐍
تام:(محکم دستش رو دور کمرت حلقه میکنه و سرت رو توی سینش فشار میده تا ا/ت ساکت شه و بتونه بخوابه) *تام زیادی رمانتیکه...😂🤓*
متیو:(خمیازه میکشه و پوکر نگاهت میکنه) :«ا/ت واقعا؟ این وقت شب؟» (خلاصه با هزار تا بدبختی برات بستنی گیر میاره و تو هم خوشحال و خندان میپری بغلش و بستنیت رو میخوری🤓)
دریکو:«ا/ت قرار بخوابم...فردا برات میگیرم...» ا/ت:«همین الان میخوام!» دریکو:«ا/ت ساعت ۲ نصفه شبه!» *اخر مجبورش میکنی بخره و...* ا/ت:«یکم میخوای؟!» دریکو:«من فقط خواب میخوام...»
تئو:(اروم میره برات از فریزر بستنی میاره و پتو رو تا سرش میکشه بالا)
لورنزو:(لبخندی میزنه و میگه) :«من حرفی ندارم ولی این وقت شب؟!» ا/ت:«اره...🤓»
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ببخشید اگه بد شد♥ماچ به کلتونن😉
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
follow for more baby💚🐍
۳۳.۴k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.