پارت ۹
لنا خیلی خوشحال بود منم عصبانیت م رو روش خالی کردم و تا صبح به فاکش دادم که از ساعت ۷ تا ۴ زیرم بود
ویو لنا
وقتی جیمین ازم کشید بیرون همه جارو خون برداشت و رفتیم بیمارستان و دکتر گفت که دیگه بچه دار نمیشم هم خوشحال بودم هم نارحت ولی دیگه لازم نیست قرص بخورم
ویو ات
اجتماعی زنگ زد وگفت چه بلایی سر لنا اومده خب هیچی نگفتم
* دختره فراری بیا صبحونه بخور
+ واییییییییییی چرا ساعت ۶ نیم بیدارم کردی میا بزنم ت
) من و دوستم وقتی رفتم خونشون ححح )
* گمشو فراری
+ ععععع آشقال
* شوخی کردم
+ ...با چشمای اشکی نگاه میکرد
* عععععع بیا بقلم
+ نمی خوام من میرم
و رفتم ولی میا نزاشت و رفتم خوابیدم ....این بر اساس واقیت بود...
ویو جیمین
بعد از ۱۴ راند خسته شدم و شروع به زدن لنا کردم و همه جاش کبود بود بعد گفتم دیگه بهم گفت از خدا میخواستم برم بای وبه دست راستم گفتم ات و پیدا کنه و در عرض ۵ دقیقه پیداش کردم رفت دم در او یه خونه ی نقلی بود و
ویو لنا
وقتی جیمین ازم کشید بیرون همه جارو خون برداشت و رفتیم بیمارستان و دکتر گفت که دیگه بچه دار نمیشم هم خوشحال بودم هم نارحت ولی دیگه لازم نیست قرص بخورم
ویو ات
اجتماعی زنگ زد وگفت چه بلایی سر لنا اومده خب هیچی نگفتم
* دختره فراری بیا صبحونه بخور
+ واییییییییییی چرا ساعت ۶ نیم بیدارم کردی میا بزنم ت
) من و دوستم وقتی رفتم خونشون ححح )
* گمشو فراری
+ ععععع آشقال
* شوخی کردم
+ ...با چشمای اشکی نگاه میکرد
* عععععع بیا بقلم
+ نمی خوام من میرم
و رفتم ولی میا نزاشت و رفتم خوابیدم ....این بر اساس واقیت بود...
ویو جیمین
بعد از ۱۴ راند خسته شدم و شروع به زدن لنا کردم و همه جاش کبود بود بعد گفتم دیگه بهم گفت از خدا میخواستم برم بای وبه دست راستم گفتم ات و پیدا کنه و در عرض ۵ دقیقه پیداش کردم رفت دم در او یه خونه ی نقلی بود و
۳.۲k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.