پارت 18 خواهر هایتانی
خب خب اتفاقات بدبد واقعی شروع شدن
ا.ت:بگو..چیشده؟!
مایکی:پدر و مادرم دارن میرن ی شهر دیگه برای مهاجرت
ا.ت:خب؟
مایکی:و منو باربارا هم باهاشون میریم(جرعت نمیکنه تو چشمای ا.ت نگاه کنه)
ا.ت:چ..چییییی؟!یعنی میخوای منو ول کنی و بری
مایکی:من...
ا.ت:تو چی؟!میدونی وقتی رفتی سفر من چقدر افسردگی گرفتم؟!به خاطر تو تمام اون بلاهای اون خواهر عوضیت و تحمل کردم که از پیشم بری؟!
و بعد از اونجا رفتم خونه
شماره ی مایکی و پاک کردم و بلاکش کردم و از اون روز به بعد دیگه ندیدمش
ویو خونه
با عصبانیت وارد شدم
هارو داشت دوریاکی میخورد
هارو:سلام آبجی دوریاکی میخوای؟
رین:چیزی شده ا.ت؟
دوریاکی ها منو یاد اون مینداختن
سعی کردم گریم و جلوی هارو مخفی کنم
ا.ت:نه عزیزم تو برو دوریاکیت و بخور من با داداشی کار دارم
و بعد ران و کشوندم توی اتاق
ران:چته؟
ا.ت:دددااااددداااااشششیییییییییییی مایکی منو ول کردددددد
ران:چییییییییییییی؟!اون دیگه چرا؟!
ا.ت:میخوان برن ی شهر دیگههه(گریه)
ران:(بچم نمیدونه چه واکنشی نشون بده)بیا بغلم
ا.ت:هرکی دوسش دارم داره ترکم میکنه اول مامانم بعد مایکی(ی چیزی فراتر از گریه)
ران:من هیچوقت ترکت نمیکنم
ا.ت:هق..قول میدی؟
ران:قول میدم
اما قرار نیست به قولش عمل کنه🌚
ا.ت:بگو..چیشده؟!
مایکی:پدر و مادرم دارن میرن ی شهر دیگه برای مهاجرت
ا.ت:خب؟
مایکی:و منو باربارا هم باهاشون میریم(جرعت نمیکنه تو چشمای ا.ت نگاه کنه)
ا.ت:چ..چییییی؟!یعنی میخوای منو ول کنی و بری
مایکی:من...
ا.ت:تو چی؟!میدونی وقتی رفتی سفر من چقدر افسردگی گرفتم؟!به خاطر تو تمام اون بلاهای اون خواهر عوضیت و تحمل کردم که از پیشم بری؟!
و بعد از اونجا رفتم خونه
شماره ی مایکی و پاک کردم و بلاکش کردم و از اون روز به بعد دیگه ندیدمش
ویو خونه
با عصبانیت وارد شدم
هارو داشت دوریاکی میخورد
هارو:سلام آبجی دوریاکی میخوای؟
رین:چیزی شده ا.ت؟
دوریاکی ها منو یاد اون مینداختن
سعی کردم گریم و جلوی هارو مخفی کنم
ا.ت:نه عزیزم تو برو دوریاکیت و بخور من با داداشی کار دارم
و بعد ران و کشوندم توی اتاق
ران:چته؟
ا.ت:دددااااددداااااشششیییییییییییی مایکی منو ول کردددددد
ران:چییییییییییییی؟!اون دیگه چرا؟!
ا.ت:میخوان برن ی شهر دیگههه(گریه)
ران:(بچم نمیدونه چه واکنشی نشون بده)بیا بغلم
ا.ت:هرکی دوسش دارم داره ترکم میکنه اول مامانم بعد مایکی(ی چیزی فراتر از گریه)
ران:من هیچوقت ترکت نمیکنم
ا.ت:هق..قول میدی؟
ران:قول میدم
اما قرار نیست به قولش عمل کنه🌚
۳.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.