اذیتت نم یکنم ا/ت! ...
_اذیتت نم یکنم ا/ت! ...
دستش رو به سمت پایین تنه داغ کردش برد و با
لطافت پاهاش و از هم باز کرد ، میتونست احساس
کنه که دختر رو ی پاهاش با تکون خوردنش سعی
در تحریک عضو نیم سختش داره ولی چون
میدونست به اندازه کافی از دیشب خستس نخواست
دوباره اون و به چالش بکشه و بدن نح یفش رو از
این بی شتر اذیت کنه!
پس دو انگشت وسطش رو آروم روی عضوش
تکون داد و تونست به صراحت ببی نه که چطور
بیبیش از لذت اسمش رو صدا میزنه
+آه جیمی نا ...
_جانم بیبی!؟
انگشتش رو کمی داخلش تکون داد و با دست
دیگش همچنان مشغول نوازش بدنش بود
+اگه ب یشتر از ا ین ادامه بدی نمیتونم به انگشت
هات قانع شم!
خنده ای که از اعماق حنجرش بیرون می ومد و
باعث میشد صداش خی لی دی پ تر به نظر برسه
زیر گوش ا/ت پخش شد و باعث شد لرزی به تنش
بشینه . می تونست ببینه دستا ی ا/ت طول پاو دست
های جیمین رو بی هدف ط ی میکنه و نوازش وار
ترغیبش میکنه تا باهاش رابطه داشته باشه!
_فقط عین دی شب خودت رو به من بسپار باشه؟
دست از نوازش بدنش برداشت و دست آزادش رو
به سمت دهن اون برد . دو انگشتش رو به سمت
دهن اون گرفت و منتظر پ یچ یدن زبون دختر
دورش شد . اینکه همزمان انگشت هاش و ساک
میزد و دستش رو برای نوازش کردن اون حرکت
میداد برای جیمین کافی بود تا از صبحش لذت
ببره!
بعد مدت کمی و فقط با دوتا انگشت دخترکش تو
بغلش لرزید و کام کرد و ناله کوچیکی سر داد که
موجب لبخند جیمین شد
_حاال بهم بگو چه حسی داری از ای نکه صبح رو
اینجا ب یدار شدی ! ...
دستش رو به سمت پایین تنه داغ کردش برد و با
لطافت پاهاش و از هم باز کرد ، میتونست احساس
کنه که دختر رو ی پاهاش با تکون خوردنش سعی
در تحریک عضو نیم سختش داره ولی چون
میدونست به اندازه کافی از دیشب خستس نخواست
دوباره اون و به چالش بکشه و بدن نح یفش رو از
این بی شتر اذیت کنه!
پس دو انگشت وسطش رو آروم روی عضوش
تکون داد و تونست به صراحت ببی نه که چطور
بیبیش از لذت اسمش رو صدا میزنه
+آه جیمی نا ...
_جانم بیبی!؟
انگشتش رو کمی داخلش تکون داد و با دست
دیگش همچنان مشغول نوازش بدنش بود
+اگه ب یشتر از ا ین ادامه بدی نمیتونم به انگشت
هات قانع شم!
خنده ای که از اعماق حنجرش بیرون می ومد و
باعث میشد صداش خی لی دی پ تر به نظر برسه
زیر گوش ا/ت پخش شد و باعث شد لرزی به تنش
بشینه . می تونست ببینه دستا ی ا/ت طول پاو دست
های جیمین رو بی هدف ط ی میکنه و نوازش وار
ترغیبش میکنه تا باهاش رابطه داشته باشه!
_فقط عین دی شب خودت رو به من بسپار باشه؟
دست از نوازش بدنش برداشت و دست آزادش رو
به سمت دهن اون برد . دو انگشتش رو به سمت
دهن اون گرفت و منتظر پ یچ یدن زبون دختر
دورش شد . اینکه همزمان انگشت هاش و ساک
میزد و دستش رو برای نوازش کردن اون حرکت
میداد برای جیمین کافی بود تا از صبحش لذت
ببره!
بعد مدت کمی و فقط با دوتا انگشت دخترکش تو
بغلش لرزید و کام کرد و ناله کوچیکی سر داد که
موجب لبخند جیمین شد
_حاال بهم بگو چه حسی داری از ای نکه صبح رو
اینجا ب یدار شدی ! ...
۵.۱k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.