دزیره ویکوک...
با چشمهای پر خندید و هیوری بغل کرد و با بغض اروم زمزمه کرد
-قلب مریض من جز تو هیچکس نداره هیوری... هیچوقت ترکم نکن
دستهای خسته اش رو دو تن پسرش حلقه کرد و لبخندی زد
+تو شاهزاده فرانسویه منی، مگه میتونم ولت کنم؟
با لبخند ازش جدا شد و در حالی که به چشمهای خسته اش زل زده بود گفت
یه ضرب المثل فرانسوی هست که میگه
"tenir quelque chose comme à al prunelle de ses yeu
مکثی کرد و گفت
-به معنای اینکه یک نفر رو مثل مردمک چشمات دوست داشته باشی
فکر کنم تو بهترین معنی برای این جمله ای...
-قلب مریض من جز تو هیچکس نداره هیوری... هیچوقت ترکم نکن
دستهای خسته اش رو دو تن پسرش حلقه کرد و لبخندی زد
+تو شاهزاده فرانسویه منی، مگه میتونم ولت کنم؟
با لبخند ازش جدا شد و در حالی که به چشمهای خسته اش زل زده بود گفت
یه ضرب المثل فرانسوی هست که میگه
"tenir quelque chose comme à al prunelle de ses yeu
مکثی کرد و گفت
-به معنای اینکه یک نفر رو مثل مردمک چشمات دوست داشته باشی
فکر کنم تو بهترین معنی برای این جمله ای...
۸.۴k
۰۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.