⚡📓
مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت:این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده ،تقریباً ۲۰۰ سال از عمرش میگذرد،پیش از اینکه به تو هدیه بدهم به فروشگاه جواهرات برو
و بپرس که آن را چه مقدار میخرند.
دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادند.
مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو،دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت: ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است.
مادر از دخترش خواست به موزه برود
و ساعت را نشان دهد.دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:
مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را میخرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد.
مادر گفت: میخواستم این را بدانی
که جاهای مناسب ارزش تو را میدانند
هرگز خود را در جاهای نامناسب جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو.
کسانی که برایت ارزش قائل میشوند
از تو قدردانی میکنند،در جاهائی که کسی ارزشت را نمیداند حضور نداشته باش ارزش خودت را بدان.
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
⚡️📓
و بپرس که آن را چه مقدار میخرند.
دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادند.
مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو،دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت: ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است.
مادر از دخترش خواست به موزه برود
و ساعت را نشان دهد.دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:
مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را میخرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد.
مادر گفت: میخواستم این را بدانی
که جاهای مناسب ارزش تو را میدانند
هرگز خود را در جاهای نامناسب جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو.
کسانی که برایت ارزش قائل میشوند
از تو قدردانی میکنند،در جاهائی که کسی ارزشت را نمیداند حضور نداشته باش ارزش خودت را بدان.
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
⚡️📓
۶۷.۲k
۲۱ اسفند ۱۴۰۰