دلبرک نازک نارنجی پارت ۳۰
عسل : منم بیکارم
نیکا: بریم دفتر اقای اخوان
دیانا: فکر خوبه
نیکا : گوشیم زنگ خورد دیدم اقای اخوان اها خودش زنگ زد
اخوان: سلام نیکا جان خوبی دخترم
من : سلام ممنون خوبم اقای شما خوبین
اخوان: شکر هستیم فعلا نیکا جا الان با دیانا عسل سر کار نیستین
من : نه الان اتفاقا داشتیم میگفتیم
اخوان : خوبه بیاین اینجا یه کار خوب براتون سراغ دارم بیاین اینجا بهتون توضیح بدم
من : باشه ممنون اومدیم خداحافظ
اخوان: خداحافظ
من : کار پیدا کردیم
به مامانم زنگ زدم و توضیح داد
💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤
متین :
برگشتم دیدم ساعت ۱۰ هست
بلند شدم دست و صورتمو شستم رفتم صبحانه خوردم داشتم میرفتم بالا دیدم از اتاق فریال صدای خنده میاد رفتم دم اتاقش
فریال : اره قوربونت بشم اره عزیزم
متین : خون به مغزم نرسید درو محکم باز کردم
فریال : چته
من : کی پشت خطه 😡😡 ( اوووووو متین غیرتی میشود 😂😂😂)
فریال: رهاست
گوشیو نشون داد هنگ کردم دستمو به علامت ادامه تکان دادم و بیصدا از اتاق زدم بیرون . ...
برای ادامه لایک رو به ۸ برسونید کامن به ۱۰ اگه همین الان برسه میزارم پارت بعد رو 😘😘😘😘
نیکا: بریم دفتر اقای اخوان
دیانا: فکر خوبه
نیکا : گوشیم زنگ خورد دیدم اقای اخوان اها خودش زنگ زد
اخوان: سلام نیکا جان خوبی دخترم
من : سلام ممنون خوبم اقای شما خوبین
اخوان: شکر هستیم فعلا نیکا جا الان با دیانا عسل سر کار نیستین
من : نه الان اتفاقا داشتیم میگفتیم
اخوان : خوبه بیاین اینجا یه کار خوب براتون سراغ دارم بیاین اینجا بهتون توضیح بدم
من : باشه ممنون اومدیم خداحافظ
اخوان: خداحافظ
من : کار پیدا کردیم
به مامانم زنگ زدم و توضیح داد
💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤💜🖤
متین :
برگشتم دیدم ساعت ۱۰ هست
بلند شدم دست و صورتمو شستم رفتم صبحانه خوردم داشتم میرفتم بالا دیدم از اتاق فریال صدای خنده میاد رفتم دم اتاقش
فریال : اره قوربونت بشم اره عزیزم
متین : خون به مغزم نرسید درو محکم باز کردم
فریال : چته
من : کی پشت خطه 😡😡 ( اوووووو متین غیرتی میشود 😂😂😂)
فریال: رهاست
گوشیو نشون داد هنگ کردم دستمو به علامت ادامه تکان دادم و بیصدا از اتاق زدم بیرون . ...
برای ادامه لایک رو به ۸ برسونید کامن به ۱۰ اگه همین الان برسه میزارم پارت بعد رو 😘😘😘😘
۳.۰k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.