وقتی بهشون دروغ گفتی پارت یک
سعی کردی بی سر صدا در خوابگاه رو باز کنی و واردش بشی …. همونطور که پاورچین پاورچین داشتی به سمت اتاقت میرفتی با صدایی از پشت سرت سر جات میخکوب شدی…
جیسونگ: کجا بودی
ات: ب..ا دوستام رفته بودیم بیرون
لینو: خب میگفتی … که با دوستات رفته بودی بیرون نه …
باشنیدن صدای لینو به سمتش برگشتی و با عکسی رو که توی دستاش گرفت بود وحشتی توی صورتت شکل گرفت …جیسونگ پوزخندی زد و با لحن عصبی ای لب زد …
ات: از کی تا حالا بیرون اسمش شده بار هوم
سرتو پایین انداختی و با صدایی اروم معذرت خواهی کردی …. لینو با سمتت اومد و دستاش رو به سمت چونه ات برد تا مجبور شی به صورت عصبیش و چشمای وحشیانه اش نگاه کنی …
جیسونگ: اوم باشه معذرت خواهیتو قبول میکنیم ولی تنبیه ت سر جاشه
لینو : باید تنبیه بشی خودتم اینو میدونی پس براش آماده باش بیبی گرل
لینو بعد از اتمام حرفش اشاره ای به جیسونگ کرد که جیسونگ با یه حرکت تو رو براید بغل کرد و به سمتت اتاق خوابشون بردنت …
همونطور که تو رو روی تخت گذاشتن جیسونگ اروم شروع کرد به مک زد لاله ی گوشت و از طرفی هم لینو دستاشو نوازش بار روی پهلوت هات میکشد و گاهی فشار های ریز بهش میداد این نوازش های لینو و نفس های داغ جیسونگ روی گردنت باعث میشد واقعا دیوونه ی اینکار بشی … لینو برای چند لحظه دست از کارش کشید و با پوزخند به تو خیره شد ….
ات: چیزی شده ؟
لینو :نه …فقط منتظرم اون کلمه ای میخوام الان ازت بشنومش رو بگی ….
جیسونگ: کجا بودی
ات: ب..ا دوستام رفته بودیم بیرون
لینو: خب میگفتی … که با دوستات رفته بودی بیرون نه …
باشنیدن صدای لینو به سمتش برگشتی و با عکسی رو که توی دستاش گرفت بود وحشتی توی صورتت شکل گرفت …جیسونگ پوزخندی زد و با لحن عصبی ای لب زد …
ات: از کی تا حالا بیرون اسمش شده بار هوم
سرتو پایین انداختی و با صدایی اروم معذرت خواهی کردی …. لینو با سمتت اومد و دستاش رو به سمت چونه ات برد تا مجبور شی به صورت عصبیش و چشمای وحشیانه اش نگاه کنی …
جیسونگ: اوم باشه معذرت خواهیتو قبول میکنیم ولی تنبیه ت سر جاشه
لینو : باید تنبیه بشی خودتم اینو میدونی پس براش آماده باش بیبی گرل
لینو بعد از اتمام حرفش اشاره ای به جیسونگ کرد که جیسونگ با یه حرکت تو رو براید بغل کرد و به سمتت اتاق خوابشون بردنت …
همونطور که تو رو روی تخت گذاشتن جیسونگ اروم شروع کرد به مک زد لاله ی گوشت و از طرفی هم لینو دستاشو نوازش بار روی پهلوت هات میکشد و گاهی فشار های ریز بهش میداد این نوازش های لینو و نفس های داغ جیسونگ روی گردنت باعث میشد واقعا دیوونه ی اینکار بشی … لینو برای چند لحظه دست از کارش کشید و با پوزخند به تو خیره شد ….
ات: چیزی شده ؟
لینو :نه …فقط منتظرم اون کلمه ای میخوام الان ازت بشنومش رو بگی ….
۱۹.۱k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.