فیک『شیطان』
فیک『شیطان』
پارت ۹
عمارت خالی بود
رفتم یه اهنگ گذاشتم ( vengeance-eMusicFa.ir)
بعد وایسادم رقصیدن تو حال خودم بود که یهو برگشتم که جونگ کوک رو دیدم
سریع اهنگ قط کردم و هیچ واکنشی نشون دادم
مکالمه ا.ت + و کوک _
_...
+ خب چیه مگه تو بیرون نبودی
_ نه من با پسرا نرفتم
ویو ا.ت
یعنی همه رقصیدن منو دیده وایی ابروم رفت نکنه بفهمه خود واقعیم چه شکلیه ؟
ویو کوک
دیدم داره میرقصه خیلی کیوت بود چی میگی کوک تو یه ادم بی رحمی
_ خب اگه رقصیدنت تموم شد بیا باهات کار دارم
+ اوک
( تمام این مدت سرد بودن )
ویو ا.ت
وقتی به اتاق کوک رسیدیم در رو باز کرد کلی اسلحه رو میز بود کوک گفت
_ یکی از اینا رو انتخاب کن
+ من کلت هفت تیر مشکیه رو می خوام
برش داشتم و تو دست گرفتم خوش دست بود
یه نشونه گیری کردم دیدم خوبه
_ خب از این به بعد با این اسلحه بادیگارد من باش
+ اوک
_ می تونی بری
+ ..
ویو ا.ت رفتم بیرون کلت رو گذاشتم تو جیبم و رفتم سر یخچال درش رو باز کردم هیچی توش نبود به جز یه هویج برداشتمش و شروع به خوردن کردم مثل خرگوش ها شده بودم دیدم کوک داره از پله ها میاد پایین گفتم
+ هیچی تو یخچال نداریم کوفت کنیم
_ گفت خب
ویو کوک
شبیه خرگوش ها هویج می خوره خیلی کیوته
چی می گم ببند دهنت رو کوک( این فقط یک فیک است 🤣)
+میرم بیرون واسه خرید بای
ویو ا.ت یه یکی از بادیگارد ها اشاره کرد که با من بیاد
رفتم حاضر شدم
لباس ا.ت اسلاید دوم
با بادیگارد سوار ماشین شدیم و رفتیم به سمت یک فروشگاه بزرگ
.............................
خب اینم از این لباس ا.ت موقع رقصیدن رو تو پست بعد میزارم 💗
پارت ۹
عمارت خالی بود
رفتم یه اهنگ گذاشتم ( vengeance-eMusicFa.ir)
بعد وایسادم رقصیدن تو حال خودم بود که یهو برگشتم که جونگ کوک رو دیدم
سریع اهنگ قط کردم و هیچ واکنشی نشون دادم
مکالمه ا.ت + و کوک _
_...
+ خب چیه مگه تو بیرون نبودی
_ نه من با پسرا نرفتم
ویو ا.ت
یعنی همه رقصیدن منو دیده وایی ابروم رفت نکنه بفهمه خود واقعیم چه شکلیه ؟
ویو کوک
دیدم داره میرقصه خیلی کیوت بود چی میگی کوک تو یه ادم بی رحمی
_ خب اگه رقصیدنت تموم شد بیا باهات کار دارم
+ اوک
( تمام این مدت سرد بودن )
ویو ا.ت
وقتی به اتاق کوک رسیدیم در رو باز کرد کلی اسلحه رو میز بود کوک گفت
_ یکی از اینا رو انتخاب کن
+ من کلت هفت تیر مشکیه رو می خوام
برش داشتم و تو دست گرفتم خوش دست بود
یه نشونه گیری کردم دیدم خوبه
_ خب از این به بعد با این اسلحه بادیگارد من باش
+ اوک
_ می تونی بری
+ ..
ویو ا.ت رفتم بیرون کلت رو گذاشتم تو جیبم و رفتم سر یخچال درش رو باز کردم هیچی توش نبود به جز یه هویج برداشتمش و شروع به خوردن کردم مثل خرگوش ها شده بودم دیدم کوک داره از پله ها میاد پایین گفتم
+ هیچی تو یخچال نداریم کوفت کنیم
_ گفت خب
ویو کوک
شبیه خرگوش ها هویج می خوره خیلی کیوته
چی می گم ببند دهنت رو کوک( این فقط یک فیک است 🤣)
+میرم بیرون واسه خرید بای
ویو ا.ت یه یکی از بادیگارد ها اشاره کرد که با من بیاد
رفتم حاضر شدم
لباس ا.ت اسلاید دوم
با بادیگارد سوار ماشین شدیم و رفتیم به سمت یک فروشگاه بزرگ
.............................
خب اینم از این لباس ا.ت موقع رقصیدن رو تو پست بعد میزارم 💗
۱۱.۷k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.