عشق فراموش شده پارت5
تهیونگ: هانا هنوزم همون بورومیدی؟
چان: یاااایعنی جی هنوزم همون بورومیدی؟ مگه چه بوعی میده
بعد همه ی بچه هارو یکی یکی بغل کردم کع اخری جین بود
جین: خدایا ببین بچم چقدبزرگ شدههه
هانا: بزرگ که شدم هیچ جذاب ترم شدم(بعد همه باهم خندیدم)
کوک: هانا واسه چی موهاتو کوتاه کردییی؟
هانا: براچی
کوک: حالا من با موها کی بازی کنم موها کی رو ببندم ها؟
هانا: دوس دخترت
کوک: من از کی تاحالا دوس دختر دارم که خودم خبر ندارم؟
هانا: خب پیدا کن
کوک: افرین خدا توچقد باهوشییی
هانا: میدونم
همینجوری داشتیم حرف میزدیم کع یکی در زد
چان: یاااایعنی جی هنوزم همون بورومیدی؟ مگه چه بوعی میده
بعد همه ی بچه هارو یکی یکی بغل کردم کع اخری جین بود
جین: خدایا ببین بچم چقدبزرگ شدههه
هانا: بزرگ که شدم هیچ جذاب ترم شدم(بعد همه باهم خندیدم)
کوک: هانا واسه چی موهاتو کوتاه کردییی؟
هانا: براچی
کوک: حالا من با موها کی بازی کنم موها کی رو ببندم ها؟
هانا: دوس دخترت
کوک: من از کی تاحالا دوس دختر دارم که خودم خبر ندارم؟
هانا: خب پیدا کن
کوک: افرین خدا توچقد باهوشییی
هانا: میدونم
همینجوری داشتیم حرف میزدیم کع یکی در زد
۱۰.۸k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.